به طور کلی مطالب این تحقیق در پنج فصل تقسیم می‌شود: 1- مفاهیم استرس و اضطراب و ارائه مطالبی در جهت تعیین حدود هر کدام و ذکر تفاوت‌ها... 2- در فصل دوم این مقاله به ذکر عوامل استرس و اضطراب پرداخته شده. 3- فصل سوم مقاله سطوح و درجات استرس و اضطراب را برای آشنائی خوانندگان بیان می‌دارد 4- فصل چهارم مقاله به بررسی کوتاهی از مهم‌ترین علائم و نشانه های اضطراب و استرس در کودکان و بزرگ‌سالان اختصاص داده شده است 5- فصل پنجم مقاله که از مهم‌ترین فصول هر مقاله ای در این زمینه (بیماری‌های روانی) می‌باشد به درمانگری این اختلال پرداخته 6- و در آخر، فصل ششم که نیمی از مباحث این مقاله را به خود اختصاص می‌دهد استرس و اضطراب را در حوزه تفکر دینی (آیات و روایات) به بحث می‌گذارد.

کلید واژه:
استرس، تنیدگی، اضطراب، درمان اضطراب، رویا
مقدمه:
زندگی می‌تواند همواره با استرس و اضطراب همراه باشد. هر کسی با ترکیب مختلفی از ضروریات و ناسازگاری‌هایی در زندگی روبرو می‌شود و هر کدام از ما در صورتی که شرایط زندگی سخت شود، درهم می‌شکنیم حتی کسانی که آدم‌های سرسخت و استواری هستند، تحت شرایط استرس زا دچار مشکلات روان شناختی می‌شوند و فرصت لذت بردن از زندگی را از دست می‌دهند در مورد اضطراب باید گفت این اختلال از جمله نشانه‌های ثبت شده‌ای می‌باشد که در اکثر اختلالات و ناسازگاری‌های رفتاری – روانی ثبت شده است و یکی از خصیصه‌های مهم این گونه مشکلات به حساب می‌آید.
اما پرداختن به این مسئله به صورت اختلالی جداگانه نیز ثبت شده است و از جمله اختلالات شایع و فراگیر محسوب می‌شود و مشکلات شخصی، مالی و سلامتی بسیاری را برای فرد مبتلا به آن ایجاد می‌کند. در پژوهش حاضر که از نوع پژوهش‌های توصیفی است به اضطراب به عنوان اختلالی هم عرض اختلال‌های روانی دیگر پرداخته شده است و در تبیین آن از وفور یافته‌های تحقیقاتی که در این حوزه مشاهده شده است به همراه یافته‌ها و باورهای دینی که در بهبود و کاهش این اختلال مؤثر واقع شده‌اند پرداخته شده‌اند.

1. فصل اول:تعارف و مفاهیم:

1-1 تعریف استرس «تنیدگی»:

استرس و تنیدگی از اصطلاحاتی است که تعریف دقیقی درباره آن ارائه نشده است و در اکثر مواقع استرس را با تنیدگی یکی می‌دانند. توجه به یک نکته در تعریف استرس و اضطراب حائز اهمیت است و آن در نظر گرفتن علل ایجاد کننده آن‌ها است. استرس معمولاً در جواب به یک رخداد و واقعه بیرونی ایجاد می‌شود، غالباً این اتفاق کوتاه و گذرا می‌باشد، مثلاً استرس بعد از مرگ یکی از نزدیکان و یا استرس بعد از امتحان و...اما اضطراب را باید حالتی فراگیر و نامطلوب از مجموعه عواملی دانست که فرد را مدت‌ها است گرفتار خود کرده است مثلاً اضطراب‌های ناشی از روش زندگی نامطلوب، و یا اضطراب‌های به وجود آمده برای کودک در اثر روش‌های تربیتی غلط و...
«لازاروس 1991 به استرس (تنیدگی) به عنوان یک وضع برونی که خواست‌های غیرمعمول و فوق‌العاده را بر شخص تحمیل می‌کند توجه کرده است. سیل، توفان، ناتوانی در یک امتحان مهم جدایی از همسر، از نمونه‌های بارز استرس (تنیدگی) هستند.»(1)
در تعریف فوق استرس و تنیدگی ناشی از رخدادی بیرونی که به وجود آورنده حالت‌های غیر معمول و تنش زا می‌باشند تعریف شده است.
«مک گراث 1971، سه لای 1971، کلمن 1976: استرس را پاسخ فیزیولوژیک یا روان شناختی به خواسته، چالش، یا تهدید تعریف کرده‌اند که مسبب برانگیختگی یا تغییر قابلیت‌های شخص برای کنار آمدن با این گونه عوامل می‌شود همچنین گفته‌اند که استرس (خواست سازگار کننده) یا تعدیل کننده است.» (2)
تعریفی را که مک گراث و ... ارائه داده‌اند در بر گیرنده چند خصوصیت می‌باشد و آن اینکه، آن‌ها استرس را ناشی از رخدادی بیرونی دانسته و نتیجه این رخداد را، کاهش در قابلیت‌ها و توان‌های موجود در شخص می‌دانند. از طرفی استرس را وضعیتی نابهنجار تلقی نکرده بلکه آن‌را همانند نشانه و علامتی در برانگیختن شخص در جهت تغییر علل استرس می‌دانند.
«هانس سلیه 1956-1976: استرس را به استرس منفی و مثبت تقسیم کرده است. در اغلب موارد استرسی که هنگام ازدواج تجربه می‌شود استرس مثبت و استرسی که هنگام مراسم تدفین تجربه می‌شود استرس منفی است و استرس منفی معمولاً صدمه بیشتری وارد می‌کند.»(3)
از نکات قابل تأمل در تعریف استرس اشاره به اینست که استرس بازتاب برخوردی نا مناسب در مواجهه با علل استرس زا می‌باشد. فردی دچار استرس می‌شود که در برخورد با وقایع و اتفاقات به وجود آمده، برخوردی مناسب را در پیش نمی‌گیرد. چنین فردی در کنار آمدن با حوادث و بحران‌های روی داده به شیوه ای ضعیف و نا مناسب عمل کرده و خود را در معرض استرس قرار می‌دهد.

1-2 تعاریف اضطراب:

اختلالات اضطرابی از شایع‌ترین اختلالات روان پزشکی در جمعیت عمومی هستند اختلالات اضطرابی با عوارض زیادی همراهند و اغلب مزمن شده و نسبت به درمان مقاوم هستند. این اختلالات را می‌توان خانواده‌ای از اختلالات روانی مجزا و در عین حال مرتبط به هم در نظر گرفت. (4)
به عبارت دیگر می‌توان گفت که اضطراب در پاره‌ای از مواقع سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می‌کند، امکان تجسم موقعیت‌ها و سلطه بر آن‌ها را فراهم می‌آورد و یا آنکه وی را برمی‌انگیزد تا به طور جدی با مسئولیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفه‌ی اجتماعی مواجه شود. بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد چرا که اگر حسی از اضطراب می‌تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب هر دو اضطراب را تجربه می‌کنند، اما این حالت ممکن است جنبه‌ی مرضی و مداوم بیاید که در این صورت نه تنها نمی‌توان پاسخ را سازش یافته دانست بلکه باید آن را به منزله‌ی منبع شکست، سازش نایافتنی و استیصال گسترده‌ای تلقی کرد که فرد را از بخش عمده‌ای از امکاناتش محروم می‌کند. (5)
هر کس دچار اضطراب می‌شود و آن تشویشی فراگیر ناخوشایند و مبهم است که اغلب دستگاه خودکار «اتونوم» نظیر سردرد، تعریق، تپش قلب، احساس تنگی در قفسه‌ی سینه و ناراحتی مختصر معده نیز با آن همراه است که نمی‌تواند به مدت طولانی یک جا بنشیند یا بایستد. (6)
اضطراب یک احساس منتشر ناخوشایند و مبهم دلواپسی و احساس ناتوانی و بی کفایتی فرد برای تعبیر و تفسیر حوادث مهم است. (7)
اضطراب عموماً احساسی دانسته می‌شود که در حدی وسیع و گسترده برای فرد به وجود می‌آید و فرد را در سطح بدن و روح دچار حالتی تنش زا و غیر قابل تحمل کرده و ممکن است به مشکلی تهدید آمیز و خطرناک تبدیل شود. این احساس ناخوشایند به علل مختلف ایجاد می‌شود که به طور کلی باید از این علل‌ها به موقعیت‌های مخاطره آمیزی تعبیر کرد که در سطوح درونی و بیرونی بر فرد غلبه می‌کند و به تهدیدی عینی تبدیل می‌شود. به طور کلی باید اضطراب را احساسی رنج آور دانست که در برابر موقعیتی دل خراش توأم با ابهام نسبت به آن موقعیت، تعریف کرد. به عبارت دیگر فرد مضطرب نسبت به علت وقوع اضطراب خود در شک به سر می‌برد. چنین فردی خود را در مقابل سلسله ای از وقایع می‌بیند که یا محقق شده‌اند و یا نگرانی از پیدایش آن‌ها وجود دارد، در صورتی که علت پیدایش این وقایع برای او روشن و واضح نیست و این ابهام خود نیز می‌تواند از جمله مسببات اضطراب قلمداد شود. «از همین زاویه است که اغلب روانشناسان ترس را از اضطراب متمایز کرده‌اند بدین معنا که ترس را واکنش در برابر خطری دانسته‌اند که با ایجاد حالت احتیاط، اجتناب و گریز در فرد می‌تواند از او در برابر خطرها حمایت کند. ضمن آنکه احتمال بروز همزمان ترس و اضطراب در یک فرد وجود دارد.»(8)
«پیه رون (1985) این ناراحتی نشأت‌گرفته از اضطراب را حالتی روانی و بدنی که بر اثر ترس مبهم و احساسی ناایمنی و تیره‌روزی غریب وقوع در فرد به وجود می‌آید می‌داند.» (9)
Dsm-Iv 1994 «در تعریف اضطراب آن را نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختی‌های آینده توأم با احساس بی لذتی یا نشانه‌های بدنی همراه با تنش می‌داند. منبع خطر پیش بینی می‌تواند درونی یا بیرونی باشد.» (10)

1-3 فرق استرس (تنیدگی) و بحران:

اصطلاح بحران برای اشاره به مواقعی به کار برده می‌شود که موقعیت استرس زا با توان سازگاری فرد برابر یا از آن فراتر باشد. بحران‌ها معمولاً خیلی استرس زا هستند زیرا عوامل استرس زا به قدری نیرومندند که روش‌های کنار آمدن که معمولاً به کار می‌بریم مؤثر واقع نمی‌شوند. استرس را به این طریق می‌توان از بحران متمایز کرد. موقعیت آسیب زا یا بحران بر توانایی کنار آمدن فرد غلبه می‌کند، در حالی که استرس لزوماً بر فرد غلبه نمی‌کند. بحران یا آسیب می‌تواند در نتیجه طلاق تلخ یا مصیبت طبیعی مانند سیل یا بعد از جراحت یا بیماری روی دهد. بحران فرد را مجبور می‌کند که راه و رسم زندگی خود را از نو تعدیل کند. اگر بحران باعث شود که فرد روش کنار آمدن تازه و مؤثری را پرورش دهد، در این صورت امکان دارد که او حتی بهتر از قبل خود را با شرایط بحرانی سازگار کند. اما اگر بحران به توانایی فرد در کنار آمدن با عوامل استرس‌زای مشابه در آینده زیان برساند در این صورت سازگاری کلی او مختل می‌شود به همین دلیل چگونگی خروج از بحران از اهمیت بسیاری برخوردار است. (11)

1-4 فرق اضطراب با استرس:

از جمله مسائلی که در علوم و تعاریف مختلف به ما در شناخت هر چه بهتر آن تعریف و علم یاری می‌رساند ذکر وجوه افتراق‌ها و شباهت‌هایی است که مابین آن‌ها وجود دارد، خصوصاً در جایی که افتراق‌ها کم شباهت‌ها زیاد می‌باشد. تعریف استرس و اضطراب نیز از همین مقوله‌ها محسوب می‌شود، به طوری که در برخی مواضع استرس را همان اضطراب دانسته‌اند. در این مورد باید اشاره کرد که استرس و اضطراب، نمی‌توانند یکی باشند چرا که از علل مختلفی نشأت می‌گیرند. توضیح مطلب اینکه واژه استرس در جایی به کار برده می‌شود که هیجانی منفی در اثر عاملی بیرونی و عینی که قابل فهم و شناخت برای شخص تنیده است محقق می‌شود در حالی که در فرد مضطرب، اضطراب نشأت‌گرفته از رخدادی درونی و مبهم است.

1-5 اضطراب بهنجار و نابهنجار:

آن طور که از لفظ اضطراب به نظر می‌رسد، به ظاهر نباید برای استرس و اضطراب و حالات تشویشی که در فرد به وجود می‌آید معنایی غیر از مرضی بودن و بیماری دانستن این حالت درونی قائل شد. تصور می‌شود که اضطراب در هر حالتی از موقعیتی سر در می‌آورد که برای انسان جز سلب آسایش اثر دیگری ندارد، اما با دقت بیشتر در این مطلب متوجه می‌شویم که اضطراب همانند بسیاری از اختلالات روانی، زمانی که از حد نرمال خود خارج می‌شود، به فرد آسیب وارد کرده و تبدیل به مرضی می‌شود که درصدد درمان آن قرار باید گرفت. متخصصان فن اضطراب را به دو گونه بهنجار و نا بهنجار تقسیم می‌کنند و در توضیح اضطراب به هنجار و نابهنجار به ایراد سخن می‌پردازند که سطحی از اضطراب و استرس در همه افراد بشر وجود دارد که به منزله محرک برای فرد بوده و او را وامی دارد در جهت برطرف ساختن اصل ناراحتی که موجب بروز آن اضطراب شده برآید. این سطح از اضطراب اگر پا را از حد و اندازه خود فراتر نهد، آن وقت باید گفت که فرد دچار اختلالی است تحت عنوان اضطراب مرضی و به حال آن باید چاره ای اندیشید. به عبارت دیگر باید گفت اضطراب بهنجار همانند تب می‌مانند که فرد را نسبت به وجود نوعی اختلال در جسم آگاه می‌سازد و اعلام خطر می‌کند با این تفاوت که اضطراب زنگ خطر برای اختلالات روحی و روانی است.

2. فصل دوم:طبقه بندی و سطوح استرس و اضطراب:

2-1 سطوح و درجات اضطراب (انواع):

1. «اختلال هول (پانیک) و بازار هراسی: اضطراب همراه با احساس مرگ قریب‌الوقوع را اختلال هول (پانیک) می‌نامند.»(12)
2. «بازار هراسی: بیماران بازار هراس از هرگونه موقعیتی که در آن به دست آوردن کمک مشکل باشد، اجتناب می‌کنند. در اماکنی مثل خیابان‌های شلوغ، مغازه‌های پر ازدحام، فضاهای سربسته نظیر تونل، زیر پل، وسایل نقلیه‌ی دربسته مثل اتوبوس، هواپیما، و... دلشان می‌خواهد یکی از دوستان یا اهالی خانواده همراهیشان کند.» (13)
3. «فوبیا (هراس): به معنای ترس افراطی از یک موضوع، شرایط یا موقعیت خاص و معین است. هراس اختصاصی عبارت است از ترسی شدید و مداوم از شیء یا موقعیتی معین مثل ترس از سوار شدن در آسانسور یا هواپیما.» (14)
4. «جمعیت هراسی: جمعیت هراسی نیز ترسی شدید و مداوم است از موقعیت‌هایی که احتمال خجالت‌زدگی در آن مطرح است. این اختلال را اختلال اضطراب جمع نیز می‌خوانند مثل ترس از صحبت کردن در جمع.»(15)
5. «اختلال وسواسی – جبری (ocd): وجود وسواس‌های فکری یا عملی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب قابل ملاحظه‌ای را برای فرد به بار می‌آورند.»(16)
6. «اختلال استرس پس از سانحه (PTSD): عبارتست از مجموعه‌ای از علائم نوعی که در پی مواجه با حوادث آسیب‌زای زندگی پیدا می‌شوند. فرد به صورت ترس و درماندگی به این تجربه پاسخ می‌دهد. واقعه را دائماً در ذهن خود مجسم می‌کند و در عین حال می‌خواهد از یادآوری آن اجتناب کند. این فشار می‌تواند از تجربه‌ی جنگ، شکنجه، بلایای طبیعی، حمله، تجاوز، تصادف با ماشین، آتش سوزی ساختمان ناشی شده باشد.» (17)
7. «اغلب ما گاهی نگران و مضطرب می‌شویم و اضطراب، هیجانی انطباقی است که به ما کمک می‌کند تا برای تهدید احتمالی برنامه ریزی کرده و آماده شویم اما اضطراب و نگرانی در مورد جنبه های مختلف زندگی (از جمله رویدادهای پیش پا افتاده زندگی) در برخی افراد مزمن و شدید و نامعقول می‌شود که از آن به اختلال اضطراب فراگیر تفسیر می‌شود. (قبلاً به اضطراب شناور معروف بود). نگرانی مزبور با علائمی جسمی نظیر تنیدگی عضلانی، تحریک پذیری، دشواری در خواب و بی‌قراری همراه است. اضطراب مزبور به سختی مهار می‌شود، رنج و عذاب درون ذهنی برای فرد ایجاد می‌کند و حوزه‌های مختلف زندگی فرد را مختل می‌کند.» (18)
8. «اختلال فشار روانی حاد (استرس حاد)، به مقدار زیادی شبیه PTSD است. جز اینکه علائمش زودتر از PTSD طرح خواهد شد. PTSD در ظرف مدت چهار هفته پس از واقعه پیدا می‌شود و به مدت دو روز تا چهار هفته طول می‌کشد.» (19)
9. «اختلال اضطرابی ناشی از شرایط طبی عمومی.» (20)
10. «اختلال اضطرابی ناشی از مصرف مواد.» (21)
3. فصل سوم:عوامل ایجاد استرس و اضطراب:

3-1 سبب شناسی اضطراب:

روانشناسان درباره علل اضطراب و استرس تحقیقات زیادی انجام داده‌اند و دیدگاه‌های متفاوتی را ارائه داده‌اند. عواملی که سبب ایجاد حالت اضطراب در شخص می‌شوند را به طور کلی به سه دسته تقسیم می‌کنند.
الف) «عوامل زیست شناختی و جسمانی: آن دسته عواملی هستند که با اثرگذاری بر ساختمان بدن و جسم موجب اضطراب می‌شوند. شواهد به روشنی حاکی از آنند که رویدادهای آسیب‌زای زندگی و بیماری‌ها و ضعف‌های جسمی همچون بیماری‌های قلبی، عصبی، تنفسی از مهم‌ترین دلایل گرفتار شدن فرد به استرس و اضطراب تلقی می‌شود.
در افراد مضطرب، میزان بعضی از هورمون‌های موجود در خون غیر طبیعی می‌باشد بنابراین اختلال در تقسیم هورمونی را می‌توان یکی از علل زیست شناختی اضطراب دانست. کم کاری با پرکاری تیروئید، پایین بودن قند خون، بی‌نظمی در ضربان قلب و... از علائم جسمی، آشفتگی روحی و اضطراب محسوب می‌شود.»(22)
ب) «عوامل محیطی و اجتماعی: عوامل محیطی و اجتماعی بسیاری موجب بروز اختلال‌های اضطرابی در افراد مختلف می‌شود. مشکلات خانوادگی مانند جدایی، طلاق، طردشدگی و... تغییرات محیطی نظیر زلزله، طوفان و تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره همچون بیماری، مرگ، ... را می‌توان نام برد.» (23)
به نظر می‌رسد عوامل روانی مؤثر در ایجاد و پیشگیری و درمان اضطراب در هر جامعه و فرهنگی با جامعه و فرهنگ دیگر تا حدودی متفاوت باشد. با توجه به زمینه‌های متفاوت فرهنگی و مذهبی و اجتماعی خاص هر جامعه، تحقیق بر روی این‌گونه عوامل می‌تواند کمک مؤثری در پیشگیری و درمان موفق‌تر اضطراب باشد.
ج) «عوامل ژنتیکی وراثتی: از مطالعات وراثتی داده‌های محکمی به دست آمده مبنی بر اینکه لااقل نوعی مؤلفه وراثتی در پیدایش اختلالات اضطرابی سهیم است توارث را یکی از عوامل زمینه‌ساز بروز، اختلالات اضطرابی می‌دانند. احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب با دست عوامل ژنتیک در بعضی از انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکان‌های باز نقش زیادی دارد.» (24)
3-2 مهم‌ترین علل اضطراب در کودکان:
«سبب شناسی ترس‌ها، نگرانی‌ها و اضطراب در کودکان تا این لحظه به طور کامل درک نشده است. این حالات هیجانی به عنوان بخشی از تحول به هنجار افزایش و کاهش می‌یابند؛ یعنی گاهی خیلی برجسته و گاهی نسبتاً ناپیدا می‌شوند. علاوه بر این، محتوای این پدیده‌های مرتبط با اضطراب در طول زمان تغییر می‌کنند.
به علاوه، بسیاری از ترس‌ها به عنوان عوامل حمایتی عمل می‌کنند و پاسخ‌های انطباقی به محرکه‌ای خطرناک محسوب می‌شوند. با این حال، بسیاری از ترس‌ها و نگرانی‌هایی که معمولاً با گذشت زمان ناپدید می‌شوند، ممکن است مدت‌ها پس از زوال ارزششان تقویت شوند و ادامه یابند.» (25)
در ذیل به مواردی از علل اضطراب در کودکان اشاره می‌کنیم:
الف) «وراثت: به نظر می‌رسد در ظهور و حفظ پدیده‌های مرتبط با اضطراب و اختلال اضطرابی در کودکان، یک آمادگی ژنتیکی وجود داشته باشد. تعدادی از مطالعات تطابق خانوادگی نرخ تطابق بالای از اختلالات اضطرابی را در میان خویشاوندان درجه یک بیماران دچار اختلال اضطرابی نشان داده است.» (26)
ب) «خلق و خو: به نظر می‌رسد ویژگی‌های خلق و خویی یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار در ایجاد اختلالات اضطرابی در کودکان باشد به عنوان مثال کودکانی با شخصیت درون گرا، خجالتی، کم حرف، در مواجهه با موقعیت‌های ناآشنا، بیشتر دچار اضطراب و استرس می‌شوند.» (27)
ج) «دلبستگی: تجارب اولیه اضطراب و تنیدگی، به یادگیری سبک‌های مقابله‌ای می‌انجامد که می‌تواند به کودکان در مقابله با اضطراب و استرس در زندگی بعدی کمک کند. یک رابطه دلبسته و ایمن که در آن کودک مطمئن است که والدینش در دسترس بوده و بعد از مدت کوتاهی به آن‌ها مراجعت می‌نماید، دوره‌ای را به وجود می‌آورد که کودک با کمی جدایی دچار اضطراب می‌شود.»(28)
د) «تاریخچه یادگیری: کودکان در خلأ نیستند، آن‌ها پیوسته در حال تغییر و تکامل هستند. افزون بر این، نشانه‌های محیطی را به طور متفاوتی تعبیر و تفسیر می‌کنند و این موضوع بستگی به سوابق یادگیری ویژه آن‌ها دارد.»(29)
ذ) «شیوه‌های فرزند پروری:شیوه‌های فرزند پروری گمان می‌رود در تحول پدیده‌های مرتبط با اضطراب و اختلالات اضطرابی دخیل باشند. راپی 1997در میان روش‌های فرزند پروری، روش فرزند پروری مقتدرانه موفق‌ترین روش فرزند پروری می‌باشد که پذیرش و روابط نزدیک، روش‌های کنترل سازگارا نه و استقلال دادن مناسب را شامل می‌شود. این روش تربیت فرزند با چند جنبه از شایستگی کودک ارتباط دارد؛ خلق خوش‌بینانه، خویشتن‌داری، استقامت در تکلیف، همکاری، عزت نفس بالا، پختگی اجتماعی و اخلاقی و عملکرد تحصیلی خوب، از آن جمله می‌باشند. در مقابل در فرزند پروری مستبدانه، آسان گیرانه و بی اعتنا فرزندان والدین، مضطرب و ناخشنود هستند.»(30)
3-3 طبقه بندی عوامل استرس زا:
«عوامل استرس زا در سه طبقه اساسی جای می‌گیرند:
1. ناکامی‌ها:
1. تعارض‌ها:
2. فشارها:
الف) ناکامی‌ها: ناکامی‌ها به دو بخش عمده‌ی محدودیت‌های محیطی و محدودیت‌های شخصی تقسیم می‌شوند. تعصب، تبعیض، نارضایتی شغلی و مرگ فرد عزیز ناکامی‌های رایجی هستند که از محیط ناشی می‌شوند و معلولیت‌های جسمانی، توانایی محدود برای انجام دادن برخی از تکالیف، تنهایی، احساس گناه و کنترل مشخصی منابع ناکامی مبتنی بر محدودیت‌های شخصی هستند.»(31)
ب) «تعارض‌ها: در خیلی از مواقع استرس از وقوع همزمان دو یا چند نیاز با انگیزه‌ی متضاد ناشی می‌شود. ضروریات یکی جلوی ارضای دیگری را می‌گیرد. برای مثال اگر شخصی خود را به یک شغل متعهد بداند اما باید تصمیم بگیرد برای ترفیع در شغل خود از خانواده‌ی خود دل بکند یا تعهد شغلی خود را کاهش دهد تا آسایش خانواده‌ی خود را تأمین کند در حالی که سعی می‌کند تصمیم بگیرد دچار تعارض می‌شود.»(32)
ج) « فشارها: استرس نه تنها از ناکامی و تعارض‌ها بلکه از فشارهای رسیدن به هدف‌های خاص یا رفتار کردن به شیوه‌ای خاص ناشی می‌شود.» (33)
3-4 عواملی که فرد را در برابر استرس مستعد می‌کند:
1) از مهم‌ترین علل ایجاد استرس، باید به ویژگی‌های فردی و واقعه استرس زا اشاره کرد. باید مسلم دانست که شخصیت فرد و نحوه برخورد او با عامل استرس زا در ابتلای شخص به استرس و عدم ابتلای او بسیار موثر است. به طور کلی شخصیت فرد، نحوه مقابله او را با واقعه مخاطره انگیز تعیین می‌کند. از طرفی شدت واقعه رخ داده نیز در ایجاد استرس دخیل می‌باشد.
2) یکی از عواملی که می‌تواند در افزایش میزان استرس مؤثر باشد زندگی کردن در فقر شدید با امکانات ناکافی است. فقر و امکانات ناکافی افراد را بیشتر در معرض وقوع عوامل استرس زا قرار می‌دهد، گرچه فقر به گونه ای دیگر نیز تأثیر گذار است و آن اینکه فقر و امکانات ناکافی افراد را در مقابل با استرس بیشتر ضربه پذیر می‌کند.
3) بعضی از عوامل استرس زا در ابعادی از زندگی افراد تأثیر گذار است که آن ابعاد از اهمیت بیشتری برای فرد برخوردار است. اگر عوامل استرس زا در این ابعاد، تأثیر گذار باشند، صدمه بیشتری را وارد می‌کنند.
4) یک عامل استرس زا ممکن است آنی و زود گذر باشد و در مقابل عاملی دیگر زمان زیادی از لحظات زندگی فرد را به خود اختصاص می‌دهد. برای مثال استرس یک آزمون به سرعت بر طرف می‌شود ولی استرس ناشی از یک معلولیت و یا مرگ عزیزی، به این راحتی دست بر دار نیست.
5) انسان در برهه‌هایی از زندگی با سختی و رنج بیشتری روبرو می‌شود. شاید علت این باشد که، او در این مواقع با عوامل استرس‌زای بیشتری روبرو است. هجوم عوامل استرس زا به گونه ای پی در پی، فرد را به احتمال زیاد تنیده می‌کند.
6) شاید بر این تصور باشید که رخدادها و وقایع استرس زا، همگی از ظاهری نفرت انگیز و ناخوشایند برخوردار باشند. این را باید تصوری غلط دانست، چرا که بعضی مواقع روبرو شدن با رخدادهای جدید و تازه، خود به وجود آورنده استرس می‌باشند. برای مثال شغلی جدید و یا ازدواج و یا بچه دار شدن و...همگی از موادی ست که فرد را مستعد استرس می‌کند.
7) نگرش افراد به عامل استرس زا از جمله مواردی ست که میزان ابتلای او به استرس را افزایش می‌دهد. برای مثال دیدگاه افراد در فرهنگ‌های مختلف نسبت به مرگ بسیار متغیر است. ممکن است در یک جامعه با فرهنگی که برای خود دارد، نسبت به مرگ نگرشی مادی وجود داشته باشد و مرگ را پایان زندگی مرده بپندارند و در جامعه دیگر با فرهنگی دیگر، مرگ را ابتدای حیات و گذری برای رسیدن به زندگی بهتر دانسته شود. مسلم است افرادی که در این جوامع زندگی می‌کنند به علت وجود نگرش‌های متفاوت، در مواجهه با مرگ عزیزان، رفتاری متفاوت از خود نشان می‌دهند.

4.فصل چهارم:علائم و نشانه‌ها:

4-1علائم و نشانه‌های اضطراب در بزرگ‌سالان:

«احساس اضطراب دو مؤلفه دارد یا با خبر شدن فرد از تغییرات جسمانی «مثل تپش قلب و تعریق» و با خبر شدن از اینکه عصبی شده است یا ترسیده است.» (34)
در مورد علائم و نشانه های اضطراب و استرس باید گفت که بروز این علائم در همه افراد به طور یکسان محقق نمی‌شود. ممکن است فردی نشانه ای جسمی را نشان دهد و فرد دیگر خیر. به عبارت دیگر باید متذکر شد که نشانه های اضطراب در همه سطوح آن در یک فرد نمایان نمی‌شود و از فردی تا فرد دیگر متفاوت می‌باشد.
وجود مجموعه‌ای از علائم بدنی، فکری-احساسی و اجتماعی نشانه وجود اضطراب است:
«علائم بدنی: تپش قلب، تنگی نفس، از دست دادن اشتها، تهوع، تکرر ادرار، چهره برافروخته، تعرق، اختلال گفتار و بی قراری و... »(35)
«علائم فکری – احساسی: سردرگمی، عصبی بودن، بی طاقتی، حواس پرتی، نگرانی، وحشت‌زدگی، افسردگی، دلواپسی، کم حافظه بودن، گوش به زنگ و حالت ترسناک یا هیجان زده به خود گرفتن.» (36).
علائم اجتماعی: احساس نگرانی از گروه‌های انسانی، احساس ترس از نداشتن کنترل، ابراز رفتاری که موجب جلب توجه می‌گردد، انزوا و کناره‌گیری کردن، داشتن رفتار پرخاشگرانه و طلبکارانه و...از جمله علائم اجتماعی اضطراب می‌باشند

4-2 بررسی نشانه‌های اضطراب در کودکان:

اضطراب را نباید اختلالی مربوط به بزرگ‌سالان دانست، چرا که بسیار مشاهده شده که کودک نیز در مراحل مختلف رشد حتی دوران شیرخوارگی به اضطراب گرفتار می‌شود. مطلب مهم‌تر اینکه اگر به اضطراب‌های به وجود آمده در مراحل رشد کودک ترتیب اثر داده نشود تبدیل به اختلالات حادی می‌شوند که آن فرد را با مشکلات عدیده ای در دوران کودکی و همچنین بزرگ‌سالی روبرو می‌کند. با توجه به اهمیت دوران رشد کودکان بهتر آنست که پدران و مادران با نشانه های این اختلال در کودکی آشنا شده و از آن واقف شده و در صدد رفع آن بر آیند.
از مهم‌ترین نشانه های اضطراب در کودکان که به وسیله آن می‌توان به اضطراب کودک آگاهی پیدا کرد، نشانه‌هایی در سطح رفتار، جسم و ارتباطات کودک می‌باشد. قابل توجه می‌باشد که شناخت اضطراب در کودکان به مراتب سخت راز بزرگ‌سالان می‌باشد چرا که کودک از شناخت و درک کمتری نسبت به خود و اطرافیان خود برخوردار است:
الف) اضطراب در سطح رفتار:کودکی که دچار اضطراب شده است به صورت واکنشی، در رفتارش تغییراتی ملاحظه می‌شود. توجه به این نکته شود که در سنین مختلف این واکنش‌ها تفاوت دارند این تغییرات غالباً با عصبانیت و خشم کودک همراه می‌باشد. شناخت به موقع اضطراب و برخورد صحیح با هیجانات منفی و واکنش‌های خشم آلوده کودک، مهم‌ترین کار یست که والدین کودک باید انجام دهند. از دیگر نشانه های اضطرابِِِِ کودک در سطح رفتار او عدم تمرکز و بی نظمی در فعالیت‌ها و بازی‌های روزانه است.
«در این مواقع رفتار کودک مغشوش و نامنظم است و از یک فعالیت به فعالیت دیگر معطوف می‌شود بدون آنکه به هیچ یک از آن‌ها رغبت داشته باشد یا انگیزه‌ای را در او ایجاد کنند. کودک مدام به طرح سؤالاتی پراکنده می‌پردازد که در چهار چوب فعالیت او قرار ندارد.» (37)
یکی دیگر از نشانه‌ها و علائم اضطراب کودک در سطح رفتار او مربوط به مشکلاتی پیرامون رفتارهای حرکتی کودک می‌باشد.
«اختلال‌های حرکتی متعددی ممکن است به درجات مختلف با اضطراب توأم باشند در بین این اختلالات می‌توان به بی‌نظمی‌هایی در حرکات، لرزش و جز آن اشاره کرد. ناتوانی در انجام حرکات گاهی با خنده یا گریه توأم است. در چهار چوب این حرکات توأم با اضطراب، غالباً ناخن خوری، کندن موهای سر، بدن یا ابرو و همچنین کشیدن موهای سر قرار دارند» (38)
ب) نشانه‌های اضطراب در سطح جسم: اختلالات جسمی ناشی از اضطراب در کودکان را باید همانند بزرگ‌سالان دانست. «بدین ترتیب اضطراب در کودک نیز مانند بزرگ‌سالان به تغییر ضربان قلب، افزایش فشار خون بحران‌های تنشی منجر می‌شود. تنگ شدن عروق موجب خشک شدن دهان و پریدگی رنگ می‌گردد. انقباض‌های مربی، احساس وجود گلوله ای را در گلو ایجاد می‌کند و گاهی بروز اختلال در مکانیزم‌های بلع به استفراغ منجر می‌شود. ادرارهای مکرر، افزایش ضربان نبض، دفع غیرارادی ادرار و مدفوع به خصوص در کودکان خردسال از نشانگان دیگر می‌تواند باشد. هرگاه با سردردها، دل دردها و یا اختلال‌های هاضمه دیگر مواجه شویم اختلال‌هایی که شدت آن‌ها بر حسب موقعیت‌های مختلف می‌تواند متغیر باشد و یا همزمان با رویدادهای اضطراب انگیز بروز کنند باید احتمال وجود یک حالت اضطرابی را در نظر بگیریم.» (39) از دیگر نشانه های که به طور شایع اضطراب در کودک را نمایان می‌کند بی اشتهایی، بی خوابی، وحشت‌زدگی شبانگاهی، بیدار شدن‌های نابهنگام کودک در صبح و خود بیمار پنداری و.... است.
«در مورد بی خوابی اگر بزرگ سال در کنار کودک بخوابد معمولاً اضطرابش از بین می‌رود اما خواب کودک سبک است و جدا شدن بزرگ سال از او، بیداری اضطراب آمیز را در پی دارد.» (40)
«وحشت‌زدگی شبانگاهی نشان دهنده جنبه خاصی از اضطراب است. بروز مکرر این اختلال معمولاً نشانه یک اضطراب گسترده است مع‌هذا وقتی به ندرت بروز کند امکان عدم وابستگی آن به یک حالت اضطراب می‌تواند در نظر گرفته شود.» (41)
«خود بیمار پنداری همواره نشان دهنده وجود یک اضطراب مزمن در کودک است و به رغم معاینه‌های پزشکی اطمینان بخش ترس از ابتلای به بیماری یا تصور بیمار بودن همچنان پابرجا می‌ماند.» (42)

نشانگان اضطراب در کودکان در سطح ارتباطی:

در مورد اضطراب کودک و نشانه های آن در سطح رفتاری به دو علامت عمده اشاره می‌کنیم:
الف) اول اینکه کودک مضطرب، معمولاً در ایجاد ارتباط با دوستان و همسالان خود ممانعت می‌کند و خود را کمتر در جمع نمایان می‌کند. در این‌گونه موارد منشأ اضطراب را باید در برخورد والدین و محیطی که کودک از ارتباط داشتن نسبت به آن خودداری می‌کند، جستجو کرد. البته بزرگ‌سالان در اغلب موارد، علت واقعی چنین رفتارهایی را درک نمی‌کنند و رفتار های کودک را به عنوان منفی نگری یا اختلال‌های رفتاری تلقی می‌نمایند و به اجبارهایی متوسل می‌شوند که نتایج بسیار زیان بخشی دارند و مشکلات کودک را افزایش می‌دهند.
ب) وابستگی اضطراب آمیز: «این نوع وابستگی شیوه دیگری است که کودک به منظور اجتناب از موقعیت‌های اضطراب برانگیز و حمایت از خود در برابر آن‌ها به کار می‌برد. در این مواقع، کودک نوعی دلبستگی افراطی نسبت به بزرگ‌سالان نشان می‌دهد که همواره توأم با نارضایتی است و بزرگ‌سالان ـمعمولاً مادر را در عین حال خشنود و آزرده می‌کند. این وابستگی اضطراب آمیز می‌تواند به صورت الگوی رفتاری قالبی و یکنواختی در آید و کودک در مجموعه روابطش با دیگران من جمله با کودکان دیگر، به آن متوسل شود، چنین رفتاری غالباً واکنش‌های طرد و پرخاشگری را در همسالان و حتی بزرگ‌سالان ایجاد می‌کند و موجب می‌شود تا دیگران او را از خود برانند. »(43)

5. فصل پنجم:درمانگری استرس و اضطراب:

باید دانست که در بروز مشکلات بهترین راه حل و درمان مشکل، شناخت و جلوگیری از وقوع آن است به عبارتی پیشگیری از بروز مشکل به مراتب آسان‌تر و سهل‌تر از آن است که با مشکل مواجه شویم و در صدد درمان و رفع آن برآییم. به عنوان مثال در مورد اضطراب و بروز آن پرداختن به محیط‌هایی که بستر را برای نمود آن مهیا می‌کنند بسی آسان‌تر از درمان آن است و یا اینکه نحوه برخورد با فرد و آموزش آن به خصوص در کودکان مناسب‌تر از آن است که شیوه‌های کاهش اضطراب در فرد را بیاموزیم.
از آنجا که روش‌های درمانگری اضطراب به میزان تعدد مکتب‌های روانشناسی متعدد می‌باشند، در این مقاله سعی شده به روش‌های درمانی اشاره شود که از وجاهت و کارایی بیشتری برخوردار باشد و با توجه به محدودیت‌های موجود در این نوشته به ذکر روش‌های درمانی، طبقاتی از انواع اضطراب که از اهمیت و شیوع بیشتری برخوردارند بسنده شده است. در فصل آخر مقاله به ذکر راهکارهایی از نظر دین «اسلام» پرداخته می‌شود که تصور می‌شود در بروز و جلوگیری تمامی اختلالات روانی راهکار مناسبی به شمار می‌رود.
باید توجه داشت که هر مورد از روش‌های درمانگری که در ذیل به آن‌ها اشاره شده برای نوعی از اضطراب اثربخش می‌باشد:

5-1 درمانگری‌های رفتاری در خصوص هراس خاص:

1. «حساسیت زدایی: در این شیوه تلاش می‌شود به تدریج مواجهه بیمار با نشانه‌های بیماری را بیشتر و شدیدتر کنند. روش آموزش در این مورد بیشتر بر متقاعدسازی دوستانه است.»(44)
2. «روش غرقه سازی: روش دیگری که در درمان اختلال‌های هراسی به کار می‌رود غرقه سازی است. درمانگرانی که این روش را به کار می‌برند عقیده دارند که اگر بیماران را به طور مکرر با چیزهایی که ترس را در آن‌ها برمی‌انگیزد، مواجه سازیم ترس آن‌ها از بین می‌رود. روش‌های غرقه سازی را می‌توان به صورت واقعی یا در سطح خیال پردازی به کار بست.» (45)
3. «الگوبرداری: از روش الگوبرداری نیز در درمانگری اختلال‌های هراسی استفاده می‌کنند. در این روش، درمانگر خود به عنوان الگو با موضوع‌ها یا موقعیت‌هایی که ترس مُراجع را برمی‌انگیزد مواجه می‌شود تا به او نشان دهد که ترس او بی‌معنا و نامتناسب است. انتظار می‌رود که بعد از چندین جلسه، مراجعان به تدریج بتوانند به اشیاء یا موقعیت‌هایی که ترسناک می‌پنداشته‌اند نزدیک شوند.» (46)

5-2 درمانگری‌های رفتاری در خصوص هراس اجتماعی:

در اضطرابی که به نام هراس اجتماعی شناخته شده است، علت اضطراب را باید در فقدان مهارت‌های لازم در شروع گفتگو و شناخت نیاز خود و دیگران، جستجو کرد. به همین جهت درمانگران در درمان این نوع اضطراب سعی می‌کنند که این دو ضعف را در افراد مبتلا بهبود ببخشند.
روش‌های درمانی که در مورد این اضطراب به کار می‌روند در سه محور 1ـ تشویق و متوجه ساختن فرد نسبت به این مسئله که او توان و انگیزه لازم برای برطرف ساختن اضطرابش را دارد.2ـ از بین بردن باورهای نامعقول که مُسبب اصلی ایجاد این نوع اختلال است برای مثال اصلاح باور فرد در مورد اینکه او استعداد صحبت کردن را ندارد.3ـ آموزش مهارت‌هایی که سبب می‌شوند فرد بتواند در عرصه اجتماع موفق باشد، مهارت‌های نظیر روش فائق آمدن بر استرس، شیوه های برخورد با دیگران، و حتی روش‌های بیان مسائل و...که به فرد در کاهش اضطرابش کمک کنند.

5-3 درمانگری رفتاری در خصوص اضطراب تعمیم یافته:

همان طور که در فصل انواع اضطراب به آن اشاره شد کسانی دچار این نوع اضطراب می‌باشند که در همه موقعیت‌های زندگی حتی موقعیتی ساده، اضطراب پیدا می‌کنند. در درمان این افراد، درمانگران درمانی متعددی را عنوان کرده‌اند که از آن جمله روش درمانی الیس 1969، 1982، 1991(درمانگری تعقلی، هیجانی) و روش درمانی بک (شناخت درمانگری) از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. گرچه بکار بردن این روش‌ها برای همه افراد مبتلا مفید نخواهد بود اما از تأثیرات این روش‌ها نمی‌توان گذشت. نکته ای که در درمان اضطراب تعمیم یافته باید مورد توجه واقع شود علت به وجود آورنده این اختلال می‌باشد. «متخصصان بر این باورند که افراد مبتلا به اختلال اضطرابی تعمیم یافته هرگز نیاموخته‌اند که چگونه اضطراب خود را در موقعیت‌های تنیدگی زا مهار کنند» (47) بنابراین به روش‌هایی می‌پردازند که در مهار اضطراب به آن‌ها کمک می‌کنند از آن جمله روش‌های خودآموزش دهی، تنش زدایی و پس خوراند زیستی می‌باشد که توضیح مختصری را در مورد آن‌ها می‌دهیم:
«روش خود آموزش دهی: بسیاری از افراد در خلال موقعیت‌های اضطراب زا به خود گویی می‌پردازند همین امر به افزایش سطح اضطراب و کاهش کار آوری آن‌ها منتهی می‌شود بنابراین باید به مراجعان آموخته شود تا این خودمویی‌های منفی مانند«هیچ چیز درست نخواهد شد» را رها کنند و خودگویی‌های مقابله‌ای را جایگزین آن‌ها سازند مانند «گام به گام پیش می‌روم، می‌توانم بر موقعیت مسلط شوم».»(48)
«روش تنش زدایی: بر اساس روش تنش زدایی چگونگی ایجاد آرامش در عضلات به مراجع آموزش داده می‌شود و انتظار می‌رود که با استفاده از این فنون در خلال موقعیت‌های تنیدگی زا نیز او بتواند به آرامش دست یابد و در پیشگیری و کاهش اضطراب خود توفیق یابد. تلقین، تصویرپردازی، تمرین، تنظیم تنفس و حتی داروهایی که تأثیر کوتاه مدت دارند می‌توانند برای دستیابی به این هدف به کار گرفته می‌شوند.» (49)
«روش پس خوراند زیستی: روش پس خوراند زیستی روشی است که به وسیله آن فعالیت امواج مغز در موقع آغاز حمله‌های اضطرابی کنترل می‌شود، این حالت آنقدر تکرار می‌شود که فرد مهارت تسلط ارادی بر تنش‌های اضطرابی را پیدا می‌کند.»(50)

5-4 داروهای ضد اضطرابی:

در مورد تأثیر داروهای ضد اضطرابی که توسط متخصصان بر روی حیوانات و انسان آزمایش شده است باید گفت گرچه مصرف موقت این داروها در مقادیر محدود و معین می‌تواند تأثیر بخش باشد اما نباید از عوارض آن مثل خواب آور بودن، ایجاد خستگی، مشکلات تنفسی و عوارض ناشی از قطع داروها غافل شد. از جمله داروهایی که برای اضطراب تجویز می‌شوند. بوسپیرون بنزودیازپینها، سه حلقه‌ایها مثل ایمی پیرامین و داروهای ضد هیستامین. (51)

6.فصل ششم:استرس و اضطراب از منظر آیات و روایات:

6-1 عوامل ایجاد کننده اضطراب از منظر آیات و روایات:

بررسی‌های انجام شده در فرهنگ‌ها و مذاهب دیگر رابطه مذهبی بودن و تعهد مذهبی با اضطراب و ناتوانی‌های روانی دیگر اثر بخشی باورهای مذهبی در اختلالات افسردگی و اضطرابی و دستاوردهای مؤثر درمان جویی مذهبی را به اثبات رسانده است.
• کفر و بی‌ایمانی:اصولاً خصلت‌های ایمانی، اتکال بر خداوند، بصیرت و آگاهی در روحیه انسان تأثیر کرده، از احساس حقارت و تنهایی که زمینه مساعد برای بیماری‌های روانی است آدمی را مصون نگه داشته و سلامت روحی فرد با ایمان را تضمین می‌کند. لذا در آیه شریفه می‌خوانیم:الَّذِینَ أَمَنُوا وَ لَم یَلبِسُوا إِیِمَانِهِم به ظلمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الاَمن. (52) آنان که ایمان خود را از شرک و ظلم و گناه دور نگه داشته‌اند، اینان در امنیت و سلامت به سر می‌برندد.
• فراموشی یاد خدا: افرادی که از یاد خدا غافل می‌شوند در همه ابعاد زندگی دچار سختی و مشقت می‌شوند از طرفی مشقت و سختی‌ها مسبب اصلی اضطراب و استرس برای غافلین یاد خدا می‌باشد. مَن أَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَۀٌ ضَنکَا. (53)
• خود فراموشی: لا تَکُونُوا کَاالَّذِینَ نَسُوا اللهِ فَاَنسَاهُم اَنفُسَهُم أُولئِکَ هُمُ الفَاسِقُون مانند انان که خدا را فراموش کردند و در نتیجه خود را فراموش کردند و از خود بیگانه شدند نباشید.
• حرص و طمع: از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده ( مَن نَظَرَ مَا فِی أَیدِ النَّاسِ طَالَ حُزنُه) (54) کسی که نسبت به دارائی‌های مردم طمع بورزد دچار اندوه طولانی می‌شود؛ و یا در روایت دیگر آمده: مَن أحبّکَ لِشیءٍ مَلَّکَ عّندَ إِنقِضائِه. فرد طمعکار به دنبال هدفی است که پس از رسیدن به آن، توجهی به نیازهای دیگران ندارد. طمع حالتی روانی است که فرد در روابط خود به جای حس دوستی و مودت به دنبال جلب منفعت و مزایایی برای خویش است
• دلبستگی به زینت‌های دنیوی:پیشوای ششم امام جعفر صادق (علیه السلام) در رابطه با دنیا طلبی می‌فرماید: الرِغبَهُ فِی الدُّنیَا تُورِثُ الغَمِّ وَ الحُزن. (55) رغبت و تمایل در امور دنیوی غم و اندوه به بار می‌آورد. باید توجه داشت که مراد از رغبت داشتن به دنیا و متعلقات آن به معنای تارک دنیا شدن و دست کشیدن از همه نعمت‌های الهی نیست، بلکه مراد وجود تعلقات روحی و روانی است. این تعلقات هستند که فرد را دچار مشکلات و اختلالات روانی می‌کند نه بهره‌مندی از موهبت‌های الهی که در روایاتِ بسیار سفارش به بهره‌مندی از آن‌ها شده است ...
• دنیا طلبی و دلبستگی به آن: آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه شریفه أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (56) می‌نویسد: غم و اندوه در انسان‌ها معمولاً ناشی از روح دنیا پرستی است که اولیا خدا از این روح مادی تهی و آزادند. (57)
• گناه و اقسام آن: از آیات و روایات استفاده می‌شود که کردار انسان خواه نیک و خواه بد آثاری در بهداشت روانی برجای می‌گذارد. رفتار مطلوب باعث ارتقای بهداشت روانی می‌شود و رفتارهای ناشایست و نکوهیده سلامت روانی را مختل می‌کند. گناه به هر نوعی از آن موجب مریضی انسان می‌شود. لِکُلِّ داءٍ دواءٌ ، و دواءُ الذُّنوبِ الاستِغفارُ. (58)
• شرک: لاَّ تَجْعَل مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولاً (59) از برای خدا، خدای دیگری قرار مده که در این صورت مورد مذمت بوده، خوار و حقیر خواهی شد؛ و احساس حقارت و ذلت نفس از اموریست که آدمی را برای بیماری‌های روانی مستعد می‌کند.
• نگرانی از مرگ و اعتقاد به حیاتی دیگر پس از آن:از مهم‌ترین باورهای تأثیر گذار بر بهداشت روانی و اختلالات مرضی اعتقاد به مرکب بودن انسان از جسم و روح و در پرتو آن اعتقاد به دنیای پس از مرگ می‌باشد. به نظر می‌رسد اعتقاد به وجود دنیای پس از مرگ از اعتقاداتی است که نقش آن در بهداشت روان غیر قابل جایگزین می‌باشد. بسیاری از بیماری‌های روانی از جمله اضطراب و افسردگی نشأت‌گرفته از باور نداشتن به سرانجام آدمیست. این باور هم به طور مستقیم می‌تواند تأثیر گذار باشد و هم غیر مستقیم: مستقیم تأثیر گذار است، چرا که فردی که برای زندگی خود پایان خوشی در نظر ندارد در همه حال با این فکر درگیر می‌باشد و سکون و آرامش از چنین فردی دور مانده است اما به شیوه غیر مستقیم نیز باور به وجود حیات پس از مرگ نیز تأثیر گذار است چرا که مسلم می‌دانیم در دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم بی عدالتی‌ها و بلایای طبیعی به وفور یافت می‌شود و حال اگر انسان برای این گونه مشکلات، تفسیری نیکو و روشن که فرصت جبران را برایش فراهم می‌کند نداشته باشد چگونه انتظار دارد در سایه آرامش به زندگی خود ادامه دهد.
• شراب و قمار:شراب و قمار، جدای از آنکه گناه محسوب شده و ارتکاب آن موجب سلب آرامش روانی است باید اشاره کرد که از نظر علمی نیز در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته، مخلّ بهداشت روانی است. در توضیح مطلب باید ذکر کرد که شراب و هر آنچه که از نوشیدنی‌های الکل دار محسوب می‌شود با تأثیر منفی گذاشتن بر ارگانیسم و جسم آدمی، موجب بروز مشکلاتی است که رابطه مستقیم بر ابتلا به امراضی همچون افسردگی و اضطراب می‌باشد. در مورد قمار وضعیت کمی پیچیده تر است، چرا که قمار رابطه مستقیم بر جسم نمی‌گذارد اما آنچه باعث شده با انجام قمار بهداشت روانی از فرد سلب شود، رابطه قمار با روان آدمی است چرا که آنچه مسلم است فرد قمار باز در همه حال خود را از حالت سکون و آرامش خارج می‌کند و این به آن سبب است که با زندگی و اموال خود به شیوه ای غیر عادی بازی می‌کند. ریسک پذیری که در بازی‌های قمار وجود دارد، به فرد اجازه نمی‌دهد که از آرامش و احساس امنیت فکری برخوردار شود. باید اضافه کرد که شراب و قمار از جمله مواردی است که به شدت اعتیاد آورند و این مسئله خود موجب افزایش مشکلات در پی آورنده آن‌هاست.
• موسیقی: تحقیقات جامعه‌شناسان این نتیجه را به دست آورده است که موسیقی، موجب بیماری‌های بسیاری؛ مانند حمله های عصبی، ضعف اعصاب، بیماری‌های روانی و قلبی، زخم معده و ... می‌شود. (60)
• بی توجهی به ارکان دین «نماز، روزه، ...»:رفتارهای عبادی در اسلام بسیار متنوعند و هر کدام با بعدی از زندگی فرد در رابطه است. حکمت این امر را باید در این دانست که دستورات شرع در دین مبین اسلام هدفش پرورش ابعاد مختلف زندگی انسان‌ها می‌باشد. نماز عبادتی است بدنی است روزه عبادتی است که انجام آن و روحیه بازداری ان اجتناب از برخی امور را در فرد پرورش می‌دهد، زکات، خمس، صدقه عباداتی هستند که روحیه عدم دلبستگی به مادیات، سخاوت، به همنوع فکر کردن و بسیاری دیگر از فضائل انسانی را در فرد پرورش می‌دهد. باید گفت انسان‌های با ایمان از فرصتی برخوردارند که به وسیله آن آرامش روانی را در خود و جامعه خود ایجاد کنند و آن فرصت طلائی چیزی جز عبادی که در دین نسبت به انجام آن‌ها ملزم شده‌ایم نیست.
• صفات مذمت شده در متون اسلامی:در متون اسلامی به ویژگی‌های شخصیتی اشاره می‌شود که وجود آن‌ها در افراد به روابط اجتماعی آسیب جدی وارد می‌کند. تعصب، حسادت، بخل، طمع و...از جمله این صفات می‌باشند.
• و ...

6-2 شیوه های کاهش استرس و اضطراب در حوزه تفکر دینی:

«مهم‌ترین کمک دین در تعدیل و کنترل تنیدگی، پرورش صفت ایمان، تقوا، عزت نفس و صبر و توکل به خداست. فرد مؤمن شخصیتش با مذهبش یکی می‌شود. به نظر آلپورت وراس شخصی که جهت گیری دینی درونی دارد، با مذهبش زندگی می‌کند؛ و این بدان معناست که مذهب یک تیپ شخصیتی به وجود می‌آورد. بر اساس روایات می‌توان از آن به تیپ مزبور تعبیر کرد که در مقابل آن، تیپ نا خردمند قرار داد. امام صادق (علیه السلام) دو بعد خردورزی و نا خردورزی را از یکدیگر متمایز کرده‌اند خردورزی و نا خردورزی بر چهار نوع کارکرد یعنی تفکر، احساس عاطفی، رفتار اجتماعی و ادراک اثر گذاشته و باعث به وجود آمدن روش‌های مختلف برای ارتباط با جهان خارج و تحلیل و ارزیابی رویدادهای زندگی می‌شوند. برای مثال تیپ خردورز با داشتن ایمان، تقوا و توکل در زندگی از دردها و مصائب، رنجی به دل راه نداده و با تحمل و تدبیر بر آن‌ها غلبه می‌کنند.» (61)
هدف دین اسلام تربیت افراد خردورز است تا بتواند با درک عمیق و تصمیم گیری‌های مناسب به کار و زندگی خود ادامه دهند.

• توحید و ثمرات آن در بعد روانی و آرامش قلب:

یکی از ثمرات مهم توحید در بعد روانی افراد ظهور پیدا می‌کند. موحد در پرتو توحید وارد قلعه امان می‌شود و این امان به او اطمینان و آرامش می‌دهد و هیچ حادثه‌ای او را نگران و مضطرب نمی‌کند.
به این ره آورد در آیات متعددی اشاره شده است:
إنَّ المُتَقِینَ فِی مَقَامٍٍ أمِین. به راستی پرهیزکاران در جایگاهی آسوده‌اند (62)
الَّذِینَ امَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا أیمَانِهِِم به ظلمٍ أُولَئِکَ لَهُم الأَمن وَ هُم مُهتَدُون. کسانی که مؤمن شدند و ایمان خود را به شرک نیالودند برای آن‌ها ایمنی است و ایشان راه یافتگانند. (63)
أَلا إنَّ أولِیاءَ اللهِ لا خُوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُون. اولیای خدا کسانی هستند که به هیچ وجه دچار هراس و ترس نمی‌شوند. (64)
ضَرَبً اللهُ مثلاً رَجُلاً فِیهِ شَُرَکَاءُ مُتَشُاکِسُون وَ رَجُلاً سَلماً لِرَجُلٍ هَل یَستَویَان مَثَلاً الحَمدُالله بَل أَکثَرُهُم لا یَعلَمُون. (65)
خداوند سبحان برای ضرورت توحید مثلی زده: مردی است که چند مولای ناسازگار در مالکیت او شریکند و هر یک او را به کاری می‌گمارد و مردی است که تنها فرمان‌بر یک مرد است آیات این دو در مثل یکسانند. در این آیه کریمه اضطراب روانی مشترک و آرامش روحی موحد به دو برده‌ای تشبیه شده که یکی مملوک چند مالک تندخو و ناسازگار با یکدیگر است و دیگری عبد یک مالک. مالکان ناسازگار در مقام کار کشیدن از عبد، هر یک او را به کاری می‌گمارد و وظیفه‌ای برای او تعیین می‌کند و در مقام تأمین نیازهای او را به یکدیگر حواله می‌دهند چنین عبدی همواره در اضطراب و تشویش خاطر به سر می‌برد. (66)

• ذکر خدا و آرامش:

اضطراب در لغت به معنای زیاد این طرف و آن طرف در زمین راه رفتن است و از «الضرب فی الارض» گرفته شده است. (67)
که در حقیقت نشان از عدم ثبات و آرامش است؛ و در مقابل آن کلمه‌ی «سکینه» و «اطمینان» این دو کلمه در مورد سکون و آرامش قلب استعمال می‌شود و معنایش قرار گرفتن دل و نداشتن اضطراب باطنی در تصمیم و اراده است. (68)
یکی از راه‌های آرامش قلب و کاهش اضطراب از منظر اسلام ذکر خدا می‌باشد.
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنَ قُلُوبِهِِم به ذکرِ اللهِ أَلا به ذکرِ اللهِ تَطمَئِنَ القُلُوب» (69)
«همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد»
از جمله آثاری که در آموزه‌های دینی برای ذکر و یاد خدا آمده و در بهداشت روانی کلیدی‌ترین موضوع به شمار می‌آید و در واقع گمشده بزرگ بشر است همانا آرامش روانی یا به تعبیر قرآن کریم اطمینان قلبی است.
انسان برای به دست آوردن آرامش روانی و رهایی از اضطراب گاه همه وسایل رفاهی ممکن را برای زندگی فراهم می‌کند اما هر چه بیشتر تلاش می‌کند به آن دست نمی‌یابد همه وسایل مادی از قبیل ثروت، مقام و موقعیت نیروی انسانی و فرزندان مانند سرابی هستند که تشنه در بیابان آب می‌پندارد اما وقتی به آن می‌رسد از آب خبری نیست.
قرآن در حقیقتی کوتاه به این حقیقت اشاره می‌کند و می‌فرماید «بدانید که دل‌ها و جان‌ها با یاد خدا آرامش و اطمینان می‌یابند» (70)
دلیل این امر آن است که تمام هم و غم انسان در زندگی رسیدن به سعادت و نعمت است و از چیزی جز بدبختی و بیچارگی ترسی ندارد و خداوند یگانه موجودی است که زمام همه امور و تمام خیرات به دست اوست و هر چه بخواهد می‌تواند انجام دهد بنابراین انسان گرفتار حوادث که به دنبال رکن محکمی است که سعادتش را تضمین کند، همانند مار گزیده‌ای که نوشدارویی یافته و از این جهت احساس نشاط و شادمانی دارد.
قرآن در تکمیل این بحث به عواقب روگردانی از یاد خدا می‌پردازد و می‌فرماید: «هرکس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ و سختی خواهد داشت» (71)
علامه طباطبایی در تبیین این رابطه می‌نویسد: کسی که خدا را فراموش کرد و از ذکر او دست کشید چاره‌ای ندارد جز اینکه دست به دامن غیر او شود و آن را یگانه مطلوب و محبوب خود قرار دهد و در نتیجه به زندگی مادی و توسعه و بهره‌وری از آن بپردازد از سوی دیگر امکانات زندگی چه کم چه زیاد جوابگوی نیاز روانی انسان نیست زیرا آن مقدار که بدست آورده است او را ارضاء نمی‌کند و به دنبال به دست آوردن بیش از آن مقدار است این زیاده‌خواهی حدی ندارد و در نتیجه چنین فردی مضطرب و افسرده و نگران رخ دادن حوادثی نظیر مرگ و بیماری، از دست دادن عزیزان، رشک دیگران و ورشکستگی ست. (72)
یکی از دستاوردهای ارتباط با خداوند کسب آرامش روانی است یکی از آثار مهم چنین ارتباطی رسیدن به حالت اطمینان، آرامش، نشاط و امیدواری ست چرا که خداوند منبع اصلی سلامت و امنیت است.
«هُوَ المَلِکُ القُدُّوسُ السَّلامُ المُؤمِنُ المُهَیمِنُ العَزِیزُ الجَبَّارُ المُتُکَبِّر» (73)
در قرآن کریم درمان تمام نگرانی‌ها و اضطراب‌ها یاد و ذکر خدا معرفی شده است. «بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل‌هاست. (74)
یکی از مصادیق کامل ذکر خدا، نماز است و خداوند متعال فلسفه نماز را تجلی یاد خدا در دل‌ها بیان کرده است. نماز را به خاطر ذکر کردن و یاد من به پا دارید. (75)

• تأثیر دعا و نیایش در کاهش استرس و اضطراب:

«دعا از جمله عبادات بسیار مهم در آموزه‌های اسلامی است و آسان‌ترین وسیله برای ارتباط با خداست که در همه حالات، زمان‌ها، مکان‌ها امکان پذیر است. در این نوع رابطه برون ریزی عاطفی صورت می‌گیرد که از لحاظ بهداشت روانی بسیار مؤثر است و موجب آرامش قلبی است. اصولاً یکی از راهکارهای کاهش اضطراب‌های درونی برون‌ریزی به وسیله برقراری ارتباط است. حال آنکه این ارتباط ممکن است با دوستان، افراد خانواده و آشنایان صورت پذیرد و یا طرف مقابل، ارتباط خداوند است و چه ارتباطی می‌تواند از این مؤثرتر باشد مرا که در این رابطه، بنده به راحتی مشکلات و ناراحتی‌های خود را با کسی در میان می‌گذارد که قادر بر همه کارهاست.» (76)
أُدعونِی أَستَجِب لَکُم بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم. (77)
یکی از شیوه‌های کاهش اضطراب دعا کردن است. هنگامی که شخصی دعا می‌کند خویشتن را به قدرت پایان ناپذیری که آفرینش و تمامی کائنات در تحت اختیار اوست متصل می‌کند. ایجاد ارتباط با چنین موجودی آرامش وصف ناپذیری به انسان می‌دهد از سوی دیگر یادآوری مشکلات و بازگو نمودن آن‌ها در هنگام دعا نه تنها در حالات عاطفی مؤثر بوده بلکه در کیفیات بدنی نیز تأثیر داشته و سبب بهبودی می‌شود. احساس اینکه انسان می‌تواند آرزوها، خواست‌ها، کاستی‌ها و ناآرامی‌های خویش را به درگاه معبودی که قادر متعال است اظهار کند و سبب آرامش می‌گردد
در موقعیت‌هایی که سختی‌ها و نا آرامی‌های زندگی صبر و قرار را از انسان سلب می‌کند چه راهی موثر تر از ارتباط با پروردگار خویش می‌باشد چگونه می‌توان بر مشکلاتی که برای هر فرد کمر شکن هستند فائق آمد و مگر این‌گونه نیست که در روایت بسیار به دعا و توسل به سوی پروردگار سفارش شده است. اینجاست که باید گفت ذات احدیت راهی میان بر برای بنده خود قرار داده که قدرت دفاع و واکنش در مقابل سختی‌ها را از دست ندهد چرا که او خود می‌دانسته انسان همواره دست به گریبان سختی‌ها و مشقات زندگی می‌باشد.

• تأثیر توکل در کاهش استرس و اضطراب:

در آموزه‌های اسلامی از توکل به عنوان یکی از نشانه‌های دین‌داری و ایمان یاد شده است. چنانکه انسان در امور دنیوی برای خود وکیل برمی‌گزیند شایسته است که بنده خدا نیز در امور زندگی به خداوند تکیه کند تا خواسته‌هایش بدون اضطراب و تشویش خاطر تأمین گردد. در مورد رابطه توکل و کاهش اضطراب باید توجه داشت که همه اسباب موفقیت در زندگی در اختیار ما نیست.
اتکا به قدرت خدا و توکل بر او امید به حل مشکلات را افزایش می‌دهد و فرد را از افسردگی و اضطراب ناشی از کمبود منابع مقابله با ناراحتی‌ها و مشکلات می‌رهاند. یکی از اسباب بروز اضطراب و تشویش کمبود توان مقابله در برابر مشکلات است و توکل قدرت فرد را در مقابله با مشکلات مضاعف می‌کند و جلوی بسیاری از اضطراب‌ها و افسردگی‌ها را می‌گیرد. (78)
بنابراین توکل فرد را در سعی و کوشش جهت حل مسائل زندگی و رسیدن به تعادل تواناتر خواهد ساخت. او هیچ گاه در پیچ و خم‌های زندگی خود را در بن بست نمی‌بیند زیرا معتقد به علل ماورای اسباب مادی است. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: « لیس لمتوکل عناء » متوکل گرفتار رنج نمی‌شود. (79)
البته توکل منحصر به مواردی که اسباب و علل انجام کاری در توان ما نیست نمی‌شود، حتی در غیر این موارد نیز باید اعتماد فرد به پروردگارش باشد چرا که اگر خدا نخواهد اسباب عادی هم تأثیر خود را از دست می‌دهند و فعل انسان به سرانجام نمی‌رسد. از نکات دیگری که پیرامون توکل بر خداوند باید مورد توجه واقع شود اینست که توکل نباید باعث پرورش روح تنبلی و رخوت در جامعه و افراد آن شود چرا که اگر از توکل معنای صحیح آن اراده نشود، فرد به تصور اینکه انجام فعلش را به خداوند موکول کرده از تلاش و کوشش دست بر می‌دارد اما اگر معنای صحیح آن اراده شود، علاوه بر ایجاد محیطی امن و روانی آسوده، تلاش و کوشش افراد نیز افزایش می‌یابد.
در روانشناسی از اعتماد به نفس به امری مثبت اشاره شده و در مورد آن بسیار توصیه شده است، از طرفی ارزش و فوائد توکل به خدا بر کسی پوشیده نیست اما در این بین سؤالی مطرح می‌شود و آن اینکه چگونه این دو قابل جمع می‌باشند آیا اعتماد به نفس مفهومی در مقابل توکل است؟ در توضیح باید گفت اینکه تصور کنیم اعتماد به نفس در عرض توکل می‌باشد درست نمی‌باشد بلکه باید آن را در طول توکل بر پروردگار دانست و در سایه توکل به ذات احدیت است که اعتماد به نفس افراد افزایش می‌یابد. اگر در علم روانشناسی به اعتماد به نفس سفارش می‌شود نه در مقابل پروردگار بلکه در دنیای ارتباطات ما بین انسان‌ها ارزش آن فهمیده شده و اعتبار پیدا می‌کند.

آثار مثبت توکل در بهداشت روانی:

اعتماد به نفس: از جمله فوائدی که توکل در پی دارد اعتماد به نفس و افزایش آن است. تصور کنید فردی در امور مختلف پشتوانه محکمی (مثلاً شخص ذی‌نفوذ) را دارد، چگونه اعتماد به نفس او افزایش پیدا می‌کند، چه رسد که همان فرد به قدرتی لایتناهی تمسک جسته باشد
عزت نفس: از مواردی که رابطه آن با بهداشت روان بالاخص افسردگی و اضطراب بر کسی پوشیده نیست، عزت نفس در افراد می‌باشد کسانی که به خداوند توکل می‌کنند از احساسی ارزشمند برخوردار می‌شوند چرا که عزت نفس در گرو بی نیازی و نپذیرفتن ذلت‌هایی است که در روابط انسانی بسیار برای انسان محقق می‌شود، حال اگر دست نیاز انسان به سوی پروردگار خود دراز شود و در برآورده شدن نیازها به او توکل کند احساسی ارزشمند در او پدیدار شده که به معنای اعلا درجه عزت نفس می‌تواند باشد.
امیدواری: کمبود منابع مقابله با ناراحتی‌ها و مشکلات از مهم‌ترین علل افزایش اضطراب و افسردگی می‌باشد. انسان در سایه ارتباط با پروردگار خود از لذت نائل آمدن به اهداف خود برخوردار شده و در زندگی و مقابله با موانع از احساس خوشایندی برخوردار می‌شود که از آن تعبی به امیدواری می‌شود.

• تأثیر ایمان در کاهش استرس و اضطراب:

الاِیمانُ فَوقُ الاِسلامِ بِدَرَجَهٍ (80) ایمان از اسلام بالاتر است.
ایمان از ماده أمن به معنای آرامش و طمأنینه روانی و زائل شدن ترس است، در مقابل آن اضطراب به معنای عدم ثبات عاطفی و وجود ترس و نگران است. در لغت عرب برای حالت امنیت روانی- عاطفی کلمات و کلید واژه های زیر وارد شده است:أمن و هم خانواده های آن أمان، آمنه مؤمن و...اطمینان و هم خانواده های آن سکن و سکینه و...سلامت و هم خانواده های آن سلام و سلیم و...راحت و هم خانواده های آن رَوح و استراح و...علاوه بر این‌ها کلمات دیگری مانند فرح، نشاط، ثبات و غیره نیز می‌تواند بیانگر حالت امنیت روانی قلمداد شود. راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود می‌گوید: امن و اصل امنیت حالت اطمینان روان و نداشتن ترس است؛ و معتقد است به همین جهت به خداوند مؤمن گفته می‌شود چون ایمنی بخش است. بنابراین می‌توان گفت از دیدگاه اسلام سلامت و امنیت روانی رابطه مستقیم با ایمان دارد. اسلام با زینت بخشی ایمان و محبوب ساختن آن در دل انسان‌ها (81) جوهره امنیت و سلامت روانی را در فطرت اولیه انسان کار گذاشته و از وی خواسته است که پیوسته در تکاپوی رشد و توسعه آن باشد. (82) او را موظف به حفظ آن و جلوگیری آن از آلودگی‌هایی مثل شرک و ظلم و گناه نموده است، زیرا ایمان عامل اصلی امنیت و سلامت روان است.
تأثیر ایمان در آرامش و بهداشت روان بر هیچ کس پوشیده نیست، همان طور که تأثیر گناه و ارتکاب آن در سلب آرامش روانی جای تردید نیست آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر خود به نقش و اهمیت ایمان اشاره کرده و می‌نویسد: «یکی از آثار مهم ایمان از بین بردن اضطراب و وحشت است که مؤمن حتی در سایه اضطراب و تشویش نیز احساس آرامش می‌کند» (83)
یکی دیگر از آثاری که ایمان در پی دارد احساس لذت و سرور در روان آدمی است. فرد با ایمان همیشه امیدوار است او به مسائل به دید مثبت نگاه می‌کند و در سایه ایمانش به اعمالی می‌پردازد که لذتی معنوی در درونش ایجاد کند. فرد با ایمان برای لحظه لحظه زندگی‌اش برنامه دارد و در تلاش و کوشش برای افزایش بهره‌وری از برنامه‌ها در جهت تعالی خود و دیگران است، فرد با ایمان سعی و تلاش خود را در دوری جستن از صفات ناپسند نظیر حسادت، برتری‌جویی، خیانت، بدبینی، و....قرار می‌دهد، برای او خدمت به انسان و هر آنچه در پیرامونش است عبادت محسوب می‌شود و ده‌ها خصوصیت دیگر که فقدان هر کدام به تنهایی می‌تواند او و اطرافیانش را در محیطی نا امن گرفتار کرده و به اضطراب و افسردگی و صدها اختلال روانی دیگر مبتلا کند.
آری آن‌ها که ایمان آورده و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند ایمنی تنها از آن آن‌هاست و آن‌ها هدایت یافتگانند. (84)
نتیجه: 
بیماری اضطراب برای هیچ کس آسان نیست، نه برای خود بیمار نه برای اطرافیان وی. این بیماری، افکار، اعمال، سلامت جسمانی و هیجان‌های بیمار را دست‌خوش تغییر قرار می‌دهد و باعث اختلال در زندگی با همسر، خویشاوندان و دوستان او می‌شود. ولی تقریباً همه می‌توانند از آن رها شوند. در مورد بعضی‌ها ممکن است به طور کامل بهبود یابد و یا اینکه تا آخر عمر همراه آن‌ها باشد آنچه که مسلم است بهبود این وضعیت دور از انتظار نیست. در این مقاله به راهکارهای درمانی علمی و دینی این اختلال پرداختیم و آنچه از متد علمی فهمیده شد اینست که این بیماری به علل روشنی ایجاد می‌شود و شناخت این علل در درمان آن بسیار تأثیر گذار است و آنچه در بررسی‌های دینی به آن می‌رسیم این است که اختلال وسواس ناشی از جمودها و کج فهمی‌هاست. مضافاً بر اینکه یاد خداوند به دور از هر گونه غش و نیرنگ درمان هر مشکلی ست.

پی نوشت ها :

1- شیوه های درمانگری اضطراب و تنیدگی، جهان بزرگی و نوری، ص 225
2- مجموعه مقالات اسلام و بهداشت روان 2، واعظی، ج 2، مقاله دکتر یوسفی
3- آسیب شناسی روانی، ج 1، باچر، مینکا، هولی، ص 239
4- روانشناسی مرضی تحولی، دادستان، ج 2، ص 59
5- همان، ص 60
6- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 150
7- مجموعه مقالات اسلام و بهداشت روان، واعظی، ج 2
8- روانشناسی مرضی تحولی، دادستان، ج 2، ص 61
9- همان، ص 61و 62
10- همان، ص 61
11- آسیب شناسی روانی، ج 1، باچر، مینکا، هولی، ص 244
12- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 160
13- همان، ص 167
14- همان، ص 172
15- همان، ص 172
16- اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان، اسیائو و فرانز پتبرمن، ص 354
17- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 192
18- آسیب شناسی روانی، ج 1، باچر، مینکا، هولی، ص 341
19- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 197
20- روانشناسی مرضی تحولی، دادستان، ج 2، ص 72
21- همان، ص 72
22- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 153-155
23- همان، ص 153-155
24- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 156
25- اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان، اسیائو و فرانز پتبرمن، ص 40و 41
26- همان، ص 42
27- همان، ص 44
28- همان، ص 45
29- همان، ص 47
30- همان، ص 49
31- آسیب شناسی روانی، ج 1، باچر، مینکا، هولی، ص 239
32- همان، ص 240
33- همان، ص 240 و 241
34- خلاصه روان‌پزشکی، ج 2، کاپلان وسادوک، ص 151
35- همان، ص 65
36- ارتباط میان اضطراب اجتماعی و سوگیری‌های شناختی در نوجوانان، خیر و استوار، ص170
37- روانشناسی مرضی تحولی، دادستان، ص 66و 67
38- همان، ص 67
39- همان، ص 67و 68
40- همان، ص 68
41- همان، ص 68
42- همان، ص 69
43- همان، ج 2،ص 70و 71
44- همان، ص 132
45- همان، ص 132
46- همان، ص 132و 133
47- همان، ص 137
48- همان، ص 137
49- همان، ص 138و 139
50- همان، ص 139
51- همان، ص 141- 144
52- انعام،82
53- طه،124
54- مجلسی، بحار الانوار، ج 74،ص 172
55- میزان الحکمه؛ج2؛ص393
56- یونس،62
57- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3
58- وسائل الشیعه، ج 11، ص 354.
59- اسراء/22
60- خورش، موسیقی و تأثیر آن در بهداشت روان، ص 58
61- بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، محمدرضا سالاری فرد و دیگران، ص 255
62- دخان،51
63- انعام،82
64- یونس،62
65- زمر،29
66- تفسیر موضوعی قرآن، جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 562- 567
67- المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی
68- طباطبایی، المیزان، ج 2، ص 376
69- رعد،28
70- رعد،28
71- طه،124
72- طباطبایی، المیزان، ج 2، ص 376
73- حشر،23
74- رعد،28
75- طه،114
76- مجموعه مقالات اسلام و بهداشت روان 2، سید احمد واعظی، ص 117
77- غافر،60
78- شجاعی، توکل راهی به سوی حرمت خود، ص 50
79- میزان الحکمه، ج 4
80- کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 51
81- حجرات،7
82- صف،10و 11
83- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 5، ص 32
84- انعام،82

منابع:
قران کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، دارالقرآن الکریم 1373
1- ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل، بیروت، دارالاحیاء تراث العربی،1385
2- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، توحید در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ 4، ج 2، 1387.
3- جهان بزرگی، مسعود و ناهید نوری، شیوه‌های درمانگری اضطراب و تنیدگی، تهران، پایش،1384
4- جیمز باچر و همکاران، آسیب شناسی روانی، مترجم یحیی سید محمدی، تهران، نشر ارسباران، پاییز 1390
5- حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، قم، انتشارات مؤسسة آل البیت، چاپ دوم، 1414 ق.
6- خیر، محمد و استوار، صغری؛ ارتباط میان اضطراب اجتماعی و سوگیری‌های شناختی در نوجوانان، مجله مشاور مدرسه، ، دوره‌ی چهارم، شماره‌ی اول، 1387
7- دادستان، پریرخ، روان شناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگ‌سالی، ج 2، 1387.
8- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، قم، منشورات رضی، 1376
9- سالاری فر، محمدرضا و همکاران، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تابستان 1390.
10- سیسیلیا آ. اسیائو و فرانز پتبرمن، اختلالات اضطرابی درکودکان و نوجوانان، مترجم: مسعود براتیان، چاپ دوم، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان،1387
11- شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، قم، انتشارات موسسه امام خمینی،1383
12- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم انتشارات جامعه مدرسین،1371
13- عبداللهی خورش، حسین، تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان، تهران، بنگاه مطبوعاتی مطهر، 1353
14- کاپلان وسادوک، خلاصه‌ی روان‌پزشکی، ویرایش 10، ترجمه‌ی دکتر فرزین رضایی، تهران، انتشارات ارجمند، تابستان 1388
15- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، چاپ بیروت، 1992 م
16- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، 1992 م
17- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1379
18- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد سوم، قم، انتشارات دار الکتب اسلامیه،1371
19- واعظی، سید احمد، مجموعه مقالات اسلام و بهداشت روان 2، تهران:قم، دفتر نشر معارف تابستان 1382.


منابع:

ایران تحقیق

راسخون