خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدی نیز از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود .او در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می کند . پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال ۶۲۱ - ۶۲۰ آغاز و حدود سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز به اتمام رساند که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز که کاملا درست بوده ،‌هندوستان ،‌غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان کرد بخصوص اینکه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست . شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور که از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند که محلی که امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است .نکته مهمی که باید ذکر شود شهرت بسیاری است که این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش که البته این نکته تازگی نداشته و در مورد شعرای دیگری نیز بوده است . اما آنچه که قابل توجه و ذکر است این است که معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج ازا یرا ن مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینکه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینکه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است که خواننده را مجذوب می کند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است .شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر می باشد که سعدی گلستان را در سال ۶۵۶ ه. ق به او تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده که مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می کند . بلکه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و ترغیب می کند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی ۶۹۱ ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او در سال ۶۹۰ ه. ق وفات یافته که مقبره او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد .

ویژگی سخن سعدی

مهمترین ویژگی سخن سعدی چه در نثر و چه در نظم فصاحت و شیوایی و شیرینی کلام اوست و او توانست ازطرفی زبان ساده و فصیح استادان قبل را زنده کند و هم چنین خود را از قید تصنعات عجیب که درنیمه دوم قرن ۶ و حتی در قرن ۷ گریبانگیر شعر فارسی شده بود رهایی بخشد . از خصوصیات شگفت انگیز سعدی در سخن ،آن دلیری و شهامتی است که در حقیقت گویی استفاده کرده است . در دوران مغول و جباران دست نشانده که جز امارت و ریاست و هوسرانی چیزی در نظر نداشتند شیخ بزرگ حقایق را به صورت نظم و نثر بدون هیچگونه ترس و بی پرده آشکار بیان کرد و چنان فریاد کرد که در هیچ عصر و زمان کسی به این صراحت سخن نگفته و عجیب تر اینکه در همان هنگام تنها به صاحبان قدرت و حکومت نپرداخته بلکه از قاضی فاسد و صوفی دنیا دار و عبادت و ریاضتی که از روی صدق و صفا نبوده و نظر به خلق و مردم نداشته خودداری نکرده و به قول خود او در این روزگار دوبار عمر کرده و تجربه آموخته و اینک تجربه را به کار می برد و تمام اینها در سخنان شیرین و زیبای خود بیان می کند.

معرفی آثار

آثار او به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود که در آثار منثور او مشهورترین آنها که شاهکار سعدی نیز می باشد گلستان است . در آثار منظوم که باز معروفترین و مشهورترین آنها بوستان می باشد که این منظومه شعری در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق سروده است و شامل ۱۰ باب است که عبارتند از ۱- عدل ۲- احسان ۳- عشق ۴- تواضع ۵- وفا ۶- ذکر ۷- تربیت ۸- شکر ۹ـتوبه ۱۰ – مناجات و ختم کتاب ، که شاعر تاریخ تمام شدن کتاب را در سال ۶۵۵ ه .ق بیان کرده است که این کتاب را شاعر قبل از بازگشت به شیراز سروده و آن را به عنوان یک ارمغانی به شهر خود آورده است و هم چنین این کتاب را به ابوبکر بن سعد بن زنگی تقدیم کرده است .

2- مجموعه دوم ازآثار منظوم سعدی قصاید عربی است که کمتر از ۷۰۰ بیت است که شامل : مدح ، نصیحت و یک قصیده مفصل در مرثیه المستعصم بالله است ۳ـ مجموعه سوم شامل قصاید فارسی در موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال معروف زمان خود می باشد .

4- چهارمین آثار او مرثیه هایی است که شامل چند قصیده در مرگ مستعصم بالله و ابوبکر بن سعد بن زنگی و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابوبکر است و یک ترجیع بند بسیار معروف در مرثیه اتابک سعد بن ابوبکر

5- معلمعات و مثلثات

6- ترجیعات ۷- طیبات ۸- بدایع ۹- خواتیم۱۰ ـ غزل قدیم۱۱- صاحبیه که مجموعه ای است از بعضی قطعه های فارسی وعربی که غالبا در مدح شمس الدین صاحب دیوان جوینی است که معروف به صاحیبیه است ۱۲- مجموعه ای از اشعار هزل و دو مثنوی انتقادی شیرین و چند غزل و رباعی است .۱۳- رباعیات ۱۴- مفردات ، و کلیات شیخ عنوانی است که به مجموعه آثار منظوم و منثور داده شده است که تمام این آثار را ابتدا خود شیخ جمع ‌آوری و مرتب نمود ولی بعد از وفات شیخ شخصی به نام علی بن احمد بن ابی بکر بیستون این آثار را مرتب و تنظیم کرد . کتاب گلستان زیباترین کتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت که در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است و دارای ویژگیهایی است که در هیچ کتاب دیگری نیست . نثری است آمیخته به شعر یعنی برای هر شعر و جمله و مطلبی که به نثر ادا شده یک یا چند شعر فارسی و گاهی عربی به عنوان شاهد آورده است . کتاب گلستان دارای ۸ باب است که عبارتند از : ۱ـ در سیریت پادشاهان ۲ـ در اخلاق درویشان ۳ـ در فضیلت قناعت ۴ـ در فوائد خاموشی ۵ـ در عشق و جوانی ۶ـ در ضعف و پیری ۷ـ در تاثیر تربیت ۸ـ در آداب صحبت .آثار منثور دیگر او عبارت است از : ۱ـ مجالس پنجگانه ،‌که شامل ذکر و مواعظ شیخ است . ۲ـ رساله ای در پاسخ صاحب دیوان شمس الدین محمد جوینی و جوابهای شیخ است . ۳ـ رساله ای در عقل و عشق که سعدی به آن پاسخ گفته است .۴ـ نصیحهٔ الملوک که نصایح الملوک هم گفته شده که رساله ای است در باب سیاست .

گزیده ای از اشعار

(بوستان )

حکایات

چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق

چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل

نجوشید سرچشمه های قدیم نماند اب جز آب چشم یتیم

نبودی به جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی

چو درویش بی رنگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده سخت

نه در کوه سبزی نه در باغ شخ ملخ بوستان خورده مردم ملخ

درآن حال پیش آمدم دوستی ازو مانده بر استخوان پوستی

و گرچه بمکنت قوی حال بود خداوند جاه و زر و مال بود

بدو گفتم ای یار پاکیزه خوی چه درماندگی پیشت آمد بگوی

بغرید بر من که عقلت کجاست چو دانی و پرسی سوالت خطاست

نبینی که سختی بغایت رسید مشقت به حد نهایت رسید

نه باران همی آید از آسمان نه بر می رود دود فریاد خوان

بدو گفتم آخر ترا باک نیست کشد زهر جایی که تریاک نیست

گر از نیستی دیگری شد هلاک ترا هست ،‌بط راز طوفان چه باک

نگه کرد رنجیده درمن فقیه نگ کردن عالم اندر سفیه

که مردار چه بر ساحل است ای رفیق نیاساید و دوستانش غریق

من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد

نخواهد که بیند خردمند ،‌ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش

یکی اول از تندرستان منم که ریشی ببینم بلرزد تنم

منغص بود عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمار سست

چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهر ست و درد

یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان

غزلیات

ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود

وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود

من مانده ام مهجور از و بیچاره و رنجور ازو

پنهان نمی ماند که خون برآستانم میرود

محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان

کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود

او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود

برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم

چون مجمری پر آتشم کز سر دخانم میرود

با آن همه بیداد او و ین عهد بی بنیاد او

درسینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود

باز آی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین

که آشوب وفریاد از زمین برآسمانم می رود

شب تا سحر می نغنوم و اندرزکس می نشنوم

وین ره نه قاصد میروم کزکف عنانم می رود

گلستان

حکایات

پارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمی شد .مدتها درآن رنجور بود و شکر خدای عزوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه می گویی ؟ گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی .

گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد

گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد .

حکایت

درویشی را ضرورتی پیش آمد گلیمی از خانه یاری بدزدید . حاکم فرمود که دستش بدر کنند صاحب گلیم شفاعت کرد که من او را بحل کردم . گفتا به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم . گفت آنچه فرمودی راست گفتی ولیکن هر که از مال وقف چیزی بدزد قطعش لازم نیاید و الفقیر لایملک هر چه درویشان راست وقف محتاجانست حاکم دست ازو برداشت و ملامت کردن گرفت که جهان بر تو تنگ

آمده بود که دزدی نکردی الا از خانه چنین یاری گفت ای خداوند نشنیده ای که گویند خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب .

چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده

دشمنان را پوست برکن دوستان را پوستین

پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت این فرزند توست تربیتش هم چنان کن که یکی از فرزندان خویش ادیب خدمت کرد و متقبل شد وسالی چند برو سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند . ملک دانشمند را مواخدت کرد و معاقبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی گفت بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسانت و طباع مختلف .

گرچه سیم و رز زسنگ آید همی در همه سنگی نباشد زرو سیم

بر همه عالم همی تابد سهیل جایی انبان می کند جایی ادیم

توانگر زاده ای را دیدم برسر گور پدر نشسته و با درویش بچه ای مناظره درپیوسته که صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه درو به کار برده به گور پدر چه ماند خشتی دو فراهم آورد ه و مشتی در خاک بر آن پاشیده .

دروش پسر این را بشنید و گفت تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد پدر من به بهشت رسیده باشد .

خر که کمتر نهند بر وی بار بی شک آسوده تر کند رفتار

مرد درویش که با رستم فاقه کشید

بدرمرگ همانا که سبک بار آید

وانکه در نعمت و آسایش و آسانی زیست

مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید

به همه حال اسیری که زبندی برهد

بهتر از حال امیری که گرفتار آید .

دانشنامه سعدی

    تدوین دانشنامه تخصصی پیرامون شاعران و نویسندگان بزرگ جهان در دنیای غرب سال‌هاست که در جهت شناختن و شناساندن شخصیت، تاریخ و آثار شاعران و نویسندگان بزرگ در حال تدوین است و شاعران بزرگی چون شکسپیر، گوته، دانته، شیلر، هومر و... دارای دانشنامه‌ها و فرهنگ‌های گوناگونی با رویکردهای مختلف تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی، زبان‌شناسی، هنری، هرمنوتیک و تطبیقی هستند. 

تدوین دانشنامه تخصصی پیرامون شاعران و نویسندگان بزرگ جهان در دنیای غرب سال‌هاست که در جهت شناختن و شناساندن شخصیت، تاریخ و آثار شاعران و نویسندگان بزرگ در حال تدوین است و شاعران بزرگی چون شکسپیر، گوته، دانته، شیلر، هومر و... دارای دانشنامه‌ها و فرهنگ‌های گوناگونی با رویکردهای مختلف تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی، زبان‌شناسی، هنری، هرمنوتیک و تطبیقی هستند. تنها یک پژوهش مختصر در سایت‌های اینترنتی مربوط به این بزرگان ما را با فهرست منابع متعدد روبه‌رو می‌کند، اما در مورد شاعران بزرگ زبان فارسی اگر چه پژوهش‌های ارجمند تک‌نگاری، تطبیقی و نقادانه تدوین و چاپ و منتشر شده است، اما تاکنون هیچ یک از شاعران دارای دانشنامه مستقل و تخصصی نیستند.

دانشنامه‌های تخصصی کتاب‌های مرجعی هستند که کلیه اطلاعات مورد نظر مربوط به یک موضوع را به خوانندگان ارایه می‌کنند و علاقه‌مندان را با کلیات مباحث مربوط به موضوع آشنا می‌کنند و متخصصان را به منابع اصلی تحقیق ره می‌نمایند. تدوین دانشنامه سعدی نیز از این دیدگاه می‌تواند گامی مؤثر در وادی سعدی‌پژوهی و سعدی‏شناسی باشد.

● پیشینه تحقیق و ضرورت تدوین دانشنامه سعدی

اگر چه تاکنون مقالات و کتاب‌های متعددی پیرامون زندگی و آثار سعدی، نگاشته شده و برخی مفاهیم موجود در کلیات سعدی مورد بحث و بررسی پژوهشگران و سعدی‌شناسان قرار گرفته و موجب شناخت هر چه بیشتر این شاعر گرانسنگ زبان و ادبیات فارسی گردیده، اما تاکنون هیچ یک از تحقیقات موردی به صورت مجموعه‌ای مدون و جامع پیرامون زندگی و آثار سعدی در قالب «دانشنامه سعدی» نگنجیده است. براساس فرهنگ سعدی‌ پژوهی تألیف دکتر کاووس حسن‏لی از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۵، در مورد سعدی ۵۷۶ مقاله و ۱۰۰ عنوان کتاب (۴۸ عنوان کلیات، گلستان، بوستان، غزلیات گزیده‏ها و ۵۲ مورد کتاب پیرامون زندگی و آثار سعدی) منتشر شده است.

با رجوع به کارنامه تنک‏مایۀ سعدی پژوهی در ایران ضرورت پرداختن به سعدی و آثار او به نیکی هویدا می‌گردد: تعداد مقالات نگاشته شدۀ موجود پیرامون سعدی از سال ۱۳۰۰ تاکنون از مرز ۱۰۰۰ مقاله در نمی‌گذرد و تعداد کتاب‌های منتشر شده نیز در همین فاصلۀ زمانی بیش از ۲۳۰ عنوان نیست. بنابراین تدوین دانشنامه تخصصی جهت ارایه کلیۀ اطلاعات مورد نظر پیرامون سعدی به شکل بنیادین، علاوه بر آشنایی علاقه‌مندان با کلیات مباحث مربوط به موضوع، متخصصان را به منابع اصلی تحقیق ره‌ می‌نماید.

براساس انتشار مراجع اصلی پیرامون سعدی، شاید بتوان با کمی تسامح سعد‌ی پژوهی را به ۴ دوران به شرح زیر تقسیم‌بندی نمود:

۱) دوره تکوین (۱۳۲۰-۱۳۰۰)

فراهم آمدن زمینه چاپ کتاب در ایران، توجه به آثار سعدی جهت انتشار در سطح جامعه و نهادهای مدنی مدرن از جمله مدارس، برگزاری جشن هفتصدمین سال تألیف بوستان و گلستان و انتشار مجموعه مقالات ارزشمند استادان طراز اول ادبیات‌ فارسی همچون: علامه‌قزوینی، عباس اقبال، ملک‌الشعراء بهار، علی‌اصغر حکمت، رضا زاده شفق، بدیع‌الزمان فروزانفر، رشید یاسمی به‌کوشش حبیب یغمایی در«سعدی‌نامه» و انتشار «گلستان» به تصحیح عبدالعظیم قریب و گلستان و بوستان به تصحیح محمد فروغی از ویژگی اصلی این دوره است.

۲) دوره تدوین (۱۳۵۰-۱۳۲۰)

در این دوره بیش از سی عنوان کتاب ویژه سعدی منتشر می‌شود که با توجه به تعداد عنوان کتاب‌های چاپی در آن دوران قابل توجه است.آثار این دوران نشان می‌دهد که علاوه بر رشد کمی تدوین کتاب‌های پیرامون سعدی از نظر کیفی نیز آثار ارزشمندی تألیف شده است که می‌توان از جمله به انتشار کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی اشاره نمود که از آن پس تاکنون مورد اقبال و مراجعه سعدی پژوهان قرار گرفته است و علیرغم وجود نسخه‌های پراکندۀ تصحیح شده، هم‏چنان این نسخه بیش از دیگر نسخه‌ها از اعتبار و اهمیت برخوردار است. به عبارتی دیگر پس از گذر قریب به هفتاد سال، نسخه‌ای از کلیات سعدی تصحیح نشده که مورد نظر اجماع سعدی‌ پژوهان ایران باشد و هم چنان مرجع همگان، نسخۀ تصحیح شدۀ محمدعلی فروغی است.

هم‏چنین تصحیح «گلستان» به‌وسیله دکتر محمدجواد مشکور، ترجمه «شرح سودی برگلستان»، تصحیح «گلستان و بوستان» توسط رستم علی‌یف، «گلستان سعدی» با مقابله با نسخ خطی و ده نسخه چاپی نورالله ایران‌پرست، متن کامل دیوان شیخ اجل توسط مظاهرمصفا، «متنبی و سعدی»، نوشته دکتر حسین علی محفوظ در«قلمرو سعدی» تألیف علی دشتی، «مکتب سعدی» کشاورز صدر و... از جمله آثار این دوران هستند.

۳) دوره تصحیح (۱۳۷۰-۱۳۵۰)

اگر چه دوره دوم یکی از پربارترین دوران تصحیح آثار سعدی است، اما در دوره سوم شیوه‌های تصحیح قیاسی و تطبیقی آثار سعدی، شکل علمی‌تری به خود گرفته و تعداد بیشتری را نیز در برمی‌گیرد که مهم‌ترین آن تصحیح و انتشار گلستان و بوستان دکتر غلامحسین یوسفی است.

هم‌چنین در این دوره «شرح بوستان» دکتر محمد خزائلی، «بوستان سعدی» تصحیح نورالله ایران‌پرست، «شرح و تصحیح مثلثات شیخ اجل سعدی» از محمدجواد واجد شیرازی، «بوستان سعدی» به تصحیح محمدعلی ناصح و به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، «غزلیات سعدی» تصحیح حبیب یغمایی، «گزیده و شرح قصاید سعدی» از دکتر جعفر شعار، «گزیده غزلیات سعدی» با شرح و توضیح دکتر حسن انوری و ... منتشر می‌شود.

علاوه بر این در این دوره کتاب‌های ارزشمند «مقالاتی درباره زندگی و شعر سعدی» به کوشش دکتر منصور رستگار فسایی، «تحقیق درباره سعدی» از هانری ماسه با ترجمه دکتر غلامحسین یوسفی، «شناختی تازه از سعدی» از دکتر جعفر موید شیرازی و ... نیز منتشر شده است.

۴) دوره تکامل ( از سال ۱۳۷۰ تا کنون)

این دوران نیز به جهت وجود تحولاتی در مقولۀ سعدی پژوهی در خور اهمیت است. ایجاد مرکز سعدی‌شناسی در شیراز، انتشار سالانه مقالات سعدی پژوهی از سال ۱۳۷۷ تاکنون، برگزاری سالانۀ کنگره‌های یادروز سعدی از سال ۱۳۷۷ تاکنون، تدوین وانتشار نخستین فرهنگ‌ها پیرامون سعدی همچون: «فرهنگ سعدی‌ پژوهی» اثر دکتر کاووس حسن‌لی در سال ۱۳۷۶، «فرهنگ واژه نمای غزلیات سعدی» اثر مهین‌دخت صدیقیان در سال ۱۳۷۸، «فرهنگ موضوعی غزل‌های سعدی» اثر مهشید مشیری در سال ۱۳۷۹، «فرهنگ بسامدی اوزان و بحور غزل‌های سعدی و حافظ» اثر مهشید مشیری در سال ۱۳۸۰ از جمله تحولات این دوره می‌باشد که شاید بتوان آن را دوران پیدایش فرهنگ نویسی سعدی نام نهاد. «دانشنامه سعدی» نیز در صورت تدوین در قالبی علمی و خلاقانه شاید بتواند تکمیل کننده این روند باشد.

علاوه بر آن‏چه گفته شد، در این دوران کتاب‌های ارزشمندی چون: «از سعدی تا آراگون» دکتر جواد حدیدی، «سعدی» دکتر ضیاء موحد، «تکوین غزل و نقش سعدی» از دکتر محمود عبادیان، «سلسله موی دوست»، «سعدی آتش زبان»، «ورق درخت طوبی» از دکتر حسن‌لی، «هشت دفتر سعدی‏شناسی» و «عاشقانه‌های سعدی» و... نیز منتشر گردید.

● مدخل‌های دانشنامه سعدی

مدخل های دانشنامه سعدی از نظر صوری به چهار نوع : اصلی، فرعی، ارجاعی و مشروط تقسیم می‌شوند:

۱) مدخل های اصلی آنهایی هستند که ذیل آنها مقاله می‌آید.

۲) مدخل‌های فرعی آنهایی هستند که قسمتی از یک مقاله را به خود اختصاص می‌دهند.

۳) مدخل‌های ارجاعی آنهایی هستند که فقط ذکر شده و به مدخلی دیگر ارجاع می‌شوند.

۴) مدخل‌های مشروط آنهایی هستند که از نظر کلی قابل قبول هستند، اما احتمال می‌رود که درباره آنها نتوان مطلب کافی به دست آورد.

بر این اساس پس از اظهار نظر محققان‏‏‏، پژوهشگران و سعدی‏شناسان پیرامون «دانشنامه سعدی» فهرست مدخل‏های دانشنامه تدوین خواهد شد و با همکاری و همیاری پژوهشگران و سعدی‏شناسان ایران و جهان مقالات آن تدوین و منتشر خواهد شد، اما برخی از موضوع‏های کلی «دانشنامه سعدی» به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:

آرامگاه سعدی / احسان / اعلام تاریخی در کلیات / اعلام جغرافیایی در کلیات / بدایع / بوستان / پادشاهان / پند و اندرز / پیری / تربیت / ترجمه‌های آثار سعدی / ترجیع‌بند / ترکیب‌بند / تسامح و تساهل / تعلیم و تربیت / تواضع / توبه / توحید / جانوران / جوانی / جهان‌بینی سعدی / چشمه سعدی / حدیث / حکمت / خاموشی / خانواده / خانه سعدی / خواتیم / درویشان / رباعیات / رضا / زبان سعدی / سبک‌شناسی سعدی / سعدی / سعدی در تذکره‌ها / سعدی در جهان / سعدی شناسان / سعدی و شاعران / سفرهای سعدی / سوگند و قسم / شخصیت‌های خیالی و یا تیپ‌های کلی در کلیات / شکر بر عاقبت / صحبت / ضرب‌المثل‌ها / طبیعت / طنز / طیبات / عدالت / عدل / عرفان و تصوف / عشق / عشق / عقل / علم و دانش / غزلیات / فولکلور / قرآن / قصاید / قطعات / قناعت / کتاب‌‌شناسی سعدی / کلیات سعدی / گلستان / مثلثات / مثنویات / مجالس / مجسمه سعدی / مدایح / مدینۀ فاضله / مذهب سعدی / مراثی / معشوق / مفردات / ملحقات / ممدوحین / مناجات / مواعظ / نسخ تصحیح شده / نسخ خطی کلیات، بوستان و گلستان / هزلیات و ...

آثار سعدى

    آثار سعدى به دو دستهٔ منظوم و منثور تقسیم مى‌شود. دربارهٔ آثار منثور او بعد از این و در جاى خود بحث خواهد شد. در رأس اثرهاى منظوم سعدى یکى از شاهکارهاى بلامنازع شعر فارسى قرار درارد که در نسخه‌هاى کهن کلیات ”سعدى‌نامه“ نامیده شده ولى بعدها به ”بوستان“ شهرت یافته است. این منظومه‌ که تاریخ شروعش معلوم نیست در سال ۶۵۵ هجرى به اتمام رسید و در موضوع اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق است و ده باب دارد به‌نام‌های: عدل، احساس، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب. بخش دوم از اثرهاى منظوم سعدى قصیده‌هاى عربى او است که اندکى کمتر از هفتصد بیت مشتمل بر معانى غنائى و مدح و نصیحت و یک قصیده در مرثیهٔ المستعصم‌بالله است. بخش سوم قصیده‌هاى فارسى در موعظه و نصیحت و توحید و مدح شاهان و بزرگان است. بخش چهارم مرثیه‌هاى شاعر است مشتمل بر چند قصیده در مرثیهٔ المستعصم و ابوبکربن سعدبن زنگى و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابى‌بکر و عزالدین احمدبن یوسف و یک ترجیع‌بند مؤثر در مرثیهٔ اتابک سعدبن ابى‌بکر. بخش پنجم غزل‌هاى سعدى شامل ملمعات، مثلثات، ترجیعات، طیبات، بدایع، خواتیم و غزل قدیم. بخش ششم صاحبیه که ذکر آن گذشت. بخش هفتم خبیثات و آن مجموعه‌اى است از شعرهاى هزل و دو مثنوى انتقادى شیرین و چند غزل و قطعه و رباعى که همهٔ آنها رکیک نیست بلکه بعضى فقط متضمن مطایبه‌هاى مطبوع منظوم است.  

    نخستین جامع اثرهاى سعدى را، بعد از خود او، نمى‌شناسیم اما مسلم است که شیخ اثرهاى خود را شخصاً جمع‌آورى و منظم مى‌کرد. مشهورترین جامع کلیات آثار سعدى على‌بن احمدبن ابى‌بکر بیستون است که تنظیم غزل‌ها بر مبناى حرف‌هاى آخر بیت‌ها و ترتیب فهرست کلیات از او است اما از مقدمهٔ بیستون برمى‌آید که پیش از آنکه او به تنظیم جدیدى از آثار شیخ مبادرت کند جامعى دیگر این کار را کرده بوده است.

آرامگاه سعدى

    آرامگاه سعدى در شمال شرقى شیراز، در دامنهٔ کوهى به نام پهند قرار دارد. مى‌گویند پس از وفات سعدى در سال ۶۹۱ هـ.ق، او را در خانقاه خودش که در همین محل بود، دفن کردند.

آرامگاه سعدی در شیراز

    آرامگاه سعدى در قرن‌هاى پیش چندین بار به دست تعمیر سپرده شد. در زمان کریم‌خان زند، در آرامگاه سعدى نیز تعمیراتى اساسى صورت گرفت و دو اتاق بزرگ در دو طرف و ایوان و پله و طاق‌نما و غرفه‌هاى کوچک در وسط ساخته شد. بعدها توسط مرحوم فتحعلى خان صاحب دیوانو مرحوم حبیب‌الله خان قوام‌الملک اصلاحاتى در این بنا صورت گرفت. این بنا که نیاز بسیار به تعمیر داشت، تا سال ۱۳۲۷ شمسى بر جاى بود.   

    ساختمان جدید آرامگاه سعدى که اقتباسى از کاخ چهل ستون اصفهان است، با نگاهى به معمارى جدید، در سال ۱۳۳۱ به پایان رسید. در این بنا ایوانى با ستون‌هاى چهار ضلعى بلند از بتون مسلح با روکارى سنگ است، با تزیینات کاشى‌کارى در جلوى بقعه واقع شده و گنبد کاشى فیروزه بر فراز بقعه، جلوه‌اى خاص دارد.   

    سنگ‌هاى رنگین و زیبا که با ظرافت حجارى و صیقلى شده، براى پایه‌ها و ستون‌ها به کار رفته و کاشى‌هاى فیروزه‌فام بر زیبایى آن‌ها افزوده است.    

    مساحت محوطهٔ سعدى بیش از ده هزار متر مربع است. از این میان زیربناى ساختمان آرامگاه ۲۶۱ متر مربع وسعت دارد و بقیه را باغ در برمى‌گیرد. در زیر محوطه، چشمهٔ آب زلالى موسوم به حوض ماهى روان است. توسط پلکانى که در خارج از ایوان قرار دارد، مى‌توان به داخل این محوطه راه یافت.   

    قطعات کتیبه‌اى سنگى متعلق به سردر بناى قدیمى که بر آن ابیاتى ار سعدى به خط ثلث عالى نوشته شده در آرامگاه محفوظ است. این کتیبه ضمن ساخت و سازها از زیر خاک بیرون آمد.بر روى در ورودى باغ این بیت به چشم مى‌خورد:

         زخاک سعدى شیراز بوى عشق آید       

         هزار سال پى از مرگ او گرش بویى

    در داخل آرامگاه هفت کتیبه از بهترین فطعات گلستان و بوستان، طیبات و بدایع و قصاید شیخ، به خط زیبا توسط استاد بوذری نوشته شده است. در کتیبهٔ طاق‌نماى جنوب غربی، حکایتى از گلستان بر کاشى لاجوردى به خط نستعلیق نوشته شده است.

    در انتهاى ایوان، درست قرینهٔ آرامگاه سعدی، آرامگاه شاعر فقید،فصیح‌الملک شوریده قرار دارد.

سعدی و درونگرایی

بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.

گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم آن کدام سفرست? گفت گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی بروم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و بدکانی بنشینم .

انصاف ازین ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند، گفت ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده‌ای و شنیده‌ای گفتم

آن شنیدستی که در اقصای غور

بار سالاری بیفتاد از ستور

گفت چشم تنگ دنیا دوست را

یاقناعت پر کند یا خاک گور

توریسم از نگاه سعدی

    جهانگردان را دوست داشته باشید که ایشان سفیران و خبرنگاران هستند که نام نیکوی شما را در جهان پخش خواهند کرد.

شیخ اجل سعدی شیرازی(قرن هفتم هجری) اندیشمندی دقیق مردم‏شناس و جامعه‏شناس برجسته‏ای بوده است که حاصل اندیشه‏های او در دو یادگار ارزشمند ، بوستان و گلستان چراغ راه همگان گردیده. نگاه ژرف، ظرافت طبع، و قریحهٔ بدیع این بزرگ مرد موجب گردیده است که آثارش چون نگین در میان دیگر جواهرات ادب این ملک بدرخشد. این اندیشمند با چنان دقتی پدیده‏های اجتماعی دوران خود را به تصویر کشیده که با گذشت بیش از هفت قرن با خواندن اشعار و حکایات او در فضای قرن هفتم هجری قرار خواهی گرفت و از سوی دیگر بیانات او چنان موجز و اثربخش است که گویی در عهد ما می‏زیسته و درد زمان ما را با پوست و استخوان درک کرده است. او در جایگاه یک جامعه‏شناس برجسته پدیده‏های اجتماعی دوران خود را تحلیل کرده و راه‏حل نیز ارائه داده است.

شعری از این بزرگ را که در آن با دقت موضوع گردشگری مورد توجه و آسیب‏شناسی قرار گرفته است نقل شده و در حد فهم خود برخی از ابیات شاخص را مورد دقت بیشتر قرار می‏دهم. روشن است که در عهد سعدی نقش توریست را بازرگانان ایفاد می‏کرده‏اند و بازرگانان و تجار گردشگران جامعه بوده‏اند. لذا حضرت سعدی می‏فرماید:

شهنشه که بازارگان را بخست

در خیر بر شهر و لشگر ببست

کی آنجا دگر هوشمنـدان روند

چـو آوازهٔ رسم بـد بشنـونـد

نکـو بایـدت نـام و نیکی قبـول

نکـودار بـازارگـان و رســول

بـزرگان مسافـر بجان پرورند کـه نـام نکـویی به عالـم بـرنـد

تبـه گـردد آن مملکـت عنقریب کـزو خـاطـر آزرده آیـد غریب

غریب آشنا باش و سیّاح دوست کـه سیـاح جلاّب نـام نکـوست

نکـودار جفـت و مسـافـر عزیز وز آسیبشان بـرحـذر باش نیز

جناب سعدی در بیت نخست مسئولیت عواقب آزردگی تاجر و گردشگر را متوجه مسئولین جامعه می‏داند و اعلام می‏کند اگر شاه یک مملکت بازرگانی را بیازارد، در خیرو برکت را بر شهر و لشگر خود بسته است و اشاره‏ای دقیق به نقش اقتصادی گردشگر می‏نماید.

در بیت دوم اشاره دارد به لزوم امنیت و آرامش برای توسعه توریسم و اذعان می‏کند که اگر از کشوری آوازهٔ رسم بدو عدم رعایت اصول به گوش برسد هیچ هوشمندی به آنجا سفر نمی‏کند.

وی می‎فرماید : اگر خواستار نام نیکو هستی باید بازرگان و فرستاده و سفیر یک کشور را نیک بداری و شرط اینکه نام کشور تو در جهان بلندآوازه شود نیکویی به مسافر است.

سعدی در بیتی دیگر هشدار می‏دهد که اگر غریبه‏ای از کشور تو با خاطری آزرده برگردد. کشورت به زودی تباه و نابود می‏گردد.

و به زیبایی ادامه می‏دهد: جهانگردان را دوست داشته باشید که ایشان سفیران و خبرنگاران هستند که نام نیکوی شما را در جهان پخش خواهند کرد.

در خاتمه می‎گوید: میهمان و مسافر را گرامی بدار و البته نسبت به آسیبهای احتمالی آن نیز هوشیار باش.

این اشعار شیخ اجل چنان دقیق وعمیق است که نیاز به هیچ توضیح اضافی ندارد. تنها پرسشی که لازم به نظر می‏رسد این است که با وجود چنین پشتوانه‏ای نظری در علوم اجتماعی، اندیشمندان این رشته تا کی در نسخه‏های دیگران به دنبال درمان هستند؟ آب در کوزه و ما تشنه لبان می‏گردیم.

سعدی و شاه‌کریم

    آثار سعدی شیرازی به دلایل معروفیت و محبوبیتی که دارد بر آثار بسیاری از شعرای نامدار ایرانی و غیر ایرانی تاثیر گذاشته است چون که غیر از غزل‌های دلنشین، بوستان و گلستان وی از جایگاه ویژه‌ای در بین آثار ادبی جهان برخوردار است.  

«آثار سعدی شیرازی به دلایل معروفیت و محبوبیتی که دارد بر آثار بسیاری از شعرای نامدار ایرانی و غیر ایرانی تاثیر گذاشته است چون که غیر از غزل‌های دلنشین، بوستان و گلستان وی از جایگاه ویژه‌ای در بین آثار ادبی جهان برخوردار است. البته در این مورد کتاب‌های مختلف و رساله‌های ارزنده‌ای نوشته و ارایه شده که ما نمی‌خواهیم بعضی از مطالب را اینجا تعریف کنیم. سعدی - بلبل شیرازی ـ بی‌شک یکی از بزرگترین شاعر ایرانی است که آثار وی همیشه از خوانندگان زیادی برخوردار بوده و هست. با این مقدمه کوچک می‌خواهیم به اصل مقاله حاضر بپردازیم که عنوان آن سعدی و شاه کریم می‌باشد؛ یعنی سعدی در ادبیات قزاقی، سعدی را همه ما می‌شناسیم و اما شاه کریم کیست؟

شاه کریم قودای بردی که در سال ۱۸۵۸ میلادی در دامنه کوه شنغیس واقع در شمال و شرق قزاقستان دیده به جهان گشود، وی برادزاده شاعر نامدار قزاقی آبای قونانبیاف است. شاه کریم یکی از شعرای معروف قزاقی و احیاگر ادبیات عرفانی قزاقی محسوب می‌شود. وی به زبان‌های عربی، فارسی، روسی و ترکی استانبولی تسلط و با ادبیات جهان آشنایی خوبی داشته است. شاه کریم با آثار شعرای معروف جهان نه تنها آشنایی خوبی داشته، بلکه از آثار ارزنده آن‌ها به زبان قزاقی ترجمه کرده است. اشعار شاه کریم از نظر معنا بسیار شبیه اشعار شعرای شرقی به‌خصوص حافظ، سعدی و مولاناست. شاه کریم تحت تاثیر شعرای شرقی شعر سروده است. در این مورد لازم به ذکر است که بعضی اوقات شاعران براساس داستان‌های موجود در آثار شعرای دیگر آثار جدیدی را به وجود می‌آوردند. این کار را چه در ادبیات فارسی و چه در ادبیات جهان مشاهده می‌کنیم که آن را نظیره گویی می‌نماند. محقق بزرگ آکادمیک، مختار اواضاف به این نکته اشاره نموده است: در این دوره ( قرن ۱۳-۱۵ م) آثار یک شاعر شرقی را شاعران دیگر بازگویی می‌کردند که به این نوع شعر نظیره‌گویی می‌گویند.

نمونه‌های نظیره‌گویی بین شعرای ایرانی معمول بوده است که در ادبیت‌های سایر کشورها نیز قابل مشاهده می‌باشد. به عنوان مثال می‌توانیم کتاب ”گلستان به زبان ترکی” را بیاوریم. صیف سرای یکی از برجسته‌ترین شعرای دوره حکومت آلتین آردا است. وی به عنوان شاعر، نویسنده، مترجم و حماسه‌سرای عصر خود معروف است. همانطور که از اسم کتاب هم مشخص است، این کتاب بازگویی و یک نوع ترجمه‌ای از گلستان سعدی است. صیف سرای تمام باب‌های گلستان سعدی را حفظ کرده است . شاعر، بعضی قسمت‌ها را به زبان خود بازگویی کرده و بعضی قسمت‌ها را هم به مجموعه اضافه کرده است. بدون تردید این کار شاعر، تناسب زیبایی با اصل کتاب گلستان پیدا کرده است. صیف سرای، گلستان سعدی را با عشق و علاقه ترجمه نموده و پیغام اصلی کتاب را به خوبی به خواننده منتقل کرده است. علاوه بر این وی اولین بار مردم آسیای مرکزی را با گلستان سعدی آشنا کرده و مردم قزاق آن زمان نیز از طریق این کتاب با پند و اندرزهای سعدی شیرازی آشنا شدند. البته محتوای ”گلستان به زبان ترکی” صیف سرای برای قزاق زبانان امروز قابل فهم نیست و لازم است که ترجمه شود. شاه کریم نماینده شعرای قزاقی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. یعنی بین سعدی و شاه کریم قریب هفت قرن فاصله وجود دارد؛ اما صیف سرای اندکی بعد از سعدی زندگی کرده است. عشق و علاقه شاه کریم باعث شد که او دست به ترجمه غزل‌ها حافظ شیرازی و مثنوی مولانا و همچنین گلستان سعدی بزند. در این خصوص می‌توان گفت شاه کریم در ترجمه هایش بسیار موفق بوده است. اما نکته جالب این است که در نسخه‌ای که به دست ما رسید در مورد ترجمه داستان‌های مختلف گلستان سعدی شاه کریم ذکر نکرده است. در حالی که زیر ترجمه هر غزل حافظ اشاره می‌کرد که این شعر از کدام شاعر است. ما درباره این موضوع فقط می‌توانیم بگوییم که شاه کریم به دلیل اشعار بسیار عارفانه‌اش در وطن خویش حدود ۷۰ سال شاعر گم نامی بوده است. علاوه بر این زندگی بسیار سختی داشت. چراکه حدود بیست سال عمرش را در زمان حکومت شوروی سپری کرد. شاه کریم از سیاست آن روز طرفداری نکرد و گذشته از این زندگی خلوت نشینی را بعد از سال ۱۹۱۶ میلادی به سر برده است. این موضوع کمونیست‌ها را سخت ناراحت می‌کرد و سرانجام شاه کریم از دست آن ها به قتل رسید. جسد شاعر را به چاه انداختند که در این چاه جسد وی سال‌های دراز مدت مانده است و خانواده شاعر تبعید می‌شوند و آثار وی نیز اغلب گم شده و اگر هم به طور پراکنده حفظ شده بود، خواندن و مطرح کردن آن ممنوع اعلام شده است. بدین علت ما تصور می‌کنیم که شاه کریم به ترجمه سعدی اشاره کرده و خود شاعر را نیز معرفی کرده باشد؛ اما همان نسخه به دست ما نرسیده است. البته با این نظر بسیاری از شاه کریم شناسان موفق هستند. به طور خلاصه شاه کریم شاعر گم نامی بوده است. نام او این روزها به عنوان یکی از موضوعات مهم ادبیات قزاقی مطرح است و بررسی و تحقیق آثار وی حایز اهمیت می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت که انتخاب این موضوع مبنی بر این است که شاه کریم برای اولین بار به زبان قزاقی گلستان سعدی را معرفی کرده و به زبان بسیار شیرین و دلنشین قزاق زبانان را با پند و اندرزهای سعدی از نزدیک آشنا کرده است.

قبل از همه لازم به ذکر است که شاه کریم شاعر ملسمان است و کتابی تحت عنوان ”شرایط اسلام” را تالیف نموده است. مطلب دیگر این است که شاه کریم یازده غزل حافظ شیرازی را به زبان قزاقی ترجمه کرده است و یکی از بهترین ترجمه‌ غزل‌های حافظ متعلق به شاه کریم می‌باشد. همین طور که بالا ذکر شد شاه کریم از مثنوی مولانا نیز به زبان قزاقی ترجمه کرده و ترجمه‌های وی از ترجمه معمولی بسیار فرق می‌کند. زیرا شاه کریم طوری بازگویی کرده که بدون شک هر خواننده را تحت تاثیر قرار می‌گذارد. غیر از این از نظر مضامین و معانی اشعار شاه کریم تفاوت زیادی از ترجمه‌هایش ندارد. خواننده هیچ تفاوتی بین آثار شاه کریم و آثار ترجمه‌شده‌اش احساس نمی‌کند. منظور این است که شاه کریم در سبک حافظ و سعدی شعر گفته و همفکر و هم عقیده با شعاری شرقی بوده است. بنابراین فهم و درک معانی بعضی از اشعار شاه کریم برای خود قزاق زبانان دشوار است.

اما اگر در مورد اینکه شاه کریم کی و از کدام نسخه خطی گلستان سعدی استفاده کرده باشد ما اطلاعی در دست نداریم. فقط از اشعار شاه کریم چنین برمی‌آید که شاعر در سفر حج که در سال‌ها ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ میلادی انجام گرفت در شهر استانبول بوده و به کتابخانه‌های معتبر این شهر رفته و کتاب‌هایی که مورد نیازشان بودند تهیه نموده است. پسر شاه کریم ”‌احد” در یادداشت‌هایش می‌نویسد که پدرش موقعی که در شهر استانبول توقف کردند تمام آثار دانشمندان و شعرای شرقی را تهیه کرده است. احتمال زیاد یکی از کتاب‌هایی که شاه کریم از کتابخانه‌های شهر استانبول تهیه کرده گلستان سعدی باشد.گلستان سعدی به زبان قزاقی توسط شاه کریم چگونه و چند داستان از چند باب گلستان ترجمه شده است.

شاه کریم از چهار باب گلستان در مجموع هفده حکایت را به زبان قزاقی ترجمه کرده است. باب‌های که از آن چند نمونه ترجمه شده است، عبارتند از در سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت و قناعت و عشق و جوانی، شاه کریم سعی کرده بعضی از داستان‌ها را عین اصل داستان گلستان برساند و بعضی از داستان‌ها را به طور نثر ساده ترجمه کند. هر دو مورد بسیار زیبا و دلنشین است. نام گلستان را به زبان قزاقی می‌رساند. علاوه بر این از اشعار شاه کریم معلوم می‌شود که گلستان سعدی بر آثار شاه کریم بسیار تاثیر گذاشته است و از اشعار شاعر به دست می‌آید که شاه کریم تحت تاثیر گلستان سعدی مجموعه اشعاری به نام ‌بی ششک بقشاسی را بنویسد. سرآغاز این مجموعه اشعار، شعر معروف سعدی را که به زبان قزاقی بسیار زیبا بازگویی شده است مشاهده می‌کنیم و آن شعر سعدی این است:

به چه کار آیدت ز گل طبقی

از گلستان من ببر ورقی

گل همین پنج روز و شش باشد

وین گلستان همیشه خوش باشد

و شاه کریم دنباله این دو بیت با نظم زیبا مقدمه گلستان سعدی را بیان می‌کند. سعدی در مقدمه‌ آن جای که لازم است به نظم و گاهی به نثر بیان می‌کند و اما شاه کریم مجموعه اشعارش را فقط به نظم گفته است. در حقیقت شاه کریم می‌خواست از مقدمه گلستان سعدی شروع کند و تا آنجایی که لازم است از حکایت‌های پر از پند و نصایح سعدی شیرازی ترجمه کند. به طور خلاصه در آثار شاه کریم ما دو بی ششک بقشاسی یعنی ترجمه گلستان سعدی را می‌بینیم؛ یکی به طور نظم و آن یکی به طور نثر همراه با قطعات شعر، بی‌ششک بقشاسی به طور نظم شاه کریم درحقیقت مقدمه گلستان با سه حکایت دیگر از باب در سیرت پادشاهان است. آن‌ها عبارتند از حکایت اول، نوزدهم و سی‌ و ششم. شاه کریم حکایت اول باب در سیرت پادشاهان را با بیست و سه دو بیتی بیان کرده است. یک بیت شعر عربی این حکایت در ترجمه شاه کریم معنای اصلی خود را حفظ کرده و بعضی از بیت‌ها را شاه کرمی حذف کرده است، اما حرف خردمندان را که ”دروغی مصلحت‌آمیز به که راستی فتنه‌انگیز است شاه کریم بسیار زیبا به زبان قزاقی بیان کرده است.

از اینجا به بعد شاه کریم اشعار خودش را آورده که از نظر معنا شبیه حکایات گلستن سعدی می‌باشد. سپس حکایت نوزدهم و بعد از آن حکایت سی و ششم آمده است . هر دو حکایت به گونه‌ای بازگویی شد که نمی‌توان گفت که کاملا یک ترجمه است. شاه کریم سعی کرد فقط اصل مطلب را برساند. د حقیقت در بی ششک بقشاسی به طور نظم مقدمه گلستان و سه حکایت باب اول با اشعار شاه کریم با هم آمده و در نتیج هماهنگی خوبی بین خودشان پیدا کرده‌اند.

شاه کریم در مقدمه بی ششک بقشاسی یادآوری می‌کند کسانی که کوتاه‌بین نیستند، مثال زیادی از بی ‌ششک بقشاسی می‌توانند ببرند.

بی ‌ششک بقشاسی به طور نثر همراه با قطعات شعر به عنوان مجموعه داستان‌های به طور نثر در دیوان کامل شاه کریم چاپ شده است. در این مجموعه چهارده حکایت از باب‌های مختلف گلستان سعدی آمده است. لازم است اشاره کنیم که شاه کریم برای دو حکایت عنوان انتخاب کرده است عنوانی که شاعر انتخاب کرده نشان دهنده پیغام سعدی و نتایجی که شاه کریم از حکایات گرفته است، می‌باشد. شاعر ادبیات عربی گلستان سعدی را هم بسیار زیبا و دقیق ترجمه کرده است. اما ترتیب حکایات گلستان سعدی در ترجمه رعایت نشده است. در بی ششک بقشاسی به طور نثر شاه کریم چند حکایات را در یک حکایت آورده که به عنوان مثال حکایت دهم باب اول بعد از حکایت یازدهم آمد. زیرا هر دو حکایت در مورد دعا و حاجت خواستن می‌باشد. شاه کریم اول حکایت یازدهم را به طور کامل بیان کرده و در ادامه از زبان همان درویش مستجاب‌الدعوه حجاج یوسف را نصحیت می‌کند. درویش شاه کریم برای حجاج داستانی را درباره آدم ظام تعریف می‌کند که همه از دست او رنج می‌کشیدند. روزی این آدم در خواب بود و از کنار او سه نفر رد شدند و موقعی که رد می‌شدند آن‌ها بین خودشان می‌گفتند که: اگر این مرد تا شب بیدار نمی‌شد بسیاری از مومنان از ظلم او در امان می‌بودند. و آن یکی دیگر گفت: اگر تا صبح بیدار نمی‌شد و می‌مرد تمام مردم از دست او راحت می‌شدند. مرد ظالم تمام این حرف‌ها را شنید و با خودش فکر کرد همه از دست من ناراحتند و من عین عضو بیمار جسم انسان هستم که دیگر عضوها از عضو بیمار راحت نیستند. همین جا شعر معروف سعدی را شاه کریم به طور نثر زیبا اورده است که معنا دقیق شعر را می‌رساند. با این سخن درویش به حجاج گفت که دعای من برای تو این داستان است. اگر گوش و شنوای این سخن را داری و دل تو هم آمادگی شنیدن آن را داشت،‌ مانند بیماری که علاج پیدا می‌کند، خوب می‌شوی. و اما اگر این طور نباشد نصیحت من عین آبی که زیر خاک رفته می‌باشد. اینجا می‌بینیم که شاه کریم این دو حکایت را بسیار زیبا یکجا تعریف کرده و تناسب خوبی بین این دو حکایت بخشیده است. غیر از این حجاج را به عضو بیمار جسم تشبیه کرده است. حجاج مثال خوبی در این حکایت است. زیرا او در واقعیت زیسته و به جای یک آدم معمولی شاه کریم ترجیه داده حجاج باشد. این روش شاه کریم حکایات گلستان سعدی را به زبان قزاقی شیرین‌تر کرده است. شاه کریم همچنین سه حکایت باب در فضیلت و قناعت را در یک حکایت بیان کرده که عبارتند از حکایات پانزدهم، شانزدهم و هفدهم. هر سه حکایت درباره بیابان، تشنگی و گرسنگی است که تشنه کام را در صحرای سوزنده خواه مروارید گران‌بها در کام باشد خواه صدف کم‌قیمت هیچ یک تفاوتی نکند. مشاهده می‌کنیم که شاه کریم حکایات کوتاه را موضوع‌بندی کرده و یکجا تعریف کرده است. چون معنا هر سه حکایت معنا یک دیگر را تکمیل می‌کند در ترجمه شاه کریم در قالب یک حکایت به طور طبیعی بیان شده است، اینجا با مهارت شاه کریم به گونه‌ای آشنا می‌شویم که شاه کریم گلستان سعدی را از اول خوب خوانده و بعد موضوع‌بندی کرده و بعد ترجمه کرده است. گرچه شاه کریم از گلستان سعدی کم ترجمه کرده است. گرچه شاه کریم از گلستان سعدی کم ترجمه کرده بی ‌ششک بقشاسی او هم برای ادبیات قزاقی و هم برای ادبیات فارسی حایز اهمیت است. زیرا ارتباط ادبی و روحی شاعران که همیشه درد و غصه مردم را به نمایش می‌گذاشتند و آرمان‌ها و آرزوهای مردم را با بهترین الفاظ به رشته تحریر می‌کشیدند می‌تواند برای همه الگوی باشد. چرا که الآن قرن ارتباطات است. اما ما هنوز یکدیگر را نمی‌شناسیم و از اصل خودمان دور افتاده‌ایم. واقعا اینجا جا دارد شعر معروف سعدی را باز به زبان بیاوریم که:

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد اورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

به طور خلاصه به عنوان نتیجه‌گیری می‌توانیم به سه نکته زیر اشاره کنیم.

۱- شاه کریم به طور غیر مستقیم با سعدی شیرازی در تماس روحی بوده و احترام و اراده خاصی برای شاعران شرقی قایل بوده است.

۲- سعدی شیرازی شاعر خوشبختی است .زیرا در منطقه‌ای نسبتا دور همفکران خود را داشته است و فاصله زمانی و مکانی مانع دوستی و ارتباط انان نشده است.

۳- گلستان سعدی همیشه خوش است که هر وقت می‌گردیم مطلب بسیار مفیدی را برای خودمان پیدا می‌کنیم.

سعدی و زهد ریایی

    عرفان و تصوف که طریق معرفت و آمیخته با دین وارشاد به سوی کمالات است، در قرن هفتم و هشتم در ایران گسترش یافت وگاه نیز به شکل افراطی روی نمود چنان که به پیدایش و خانقاه‌های گوناگون منجر گردید.  

عرفان و تصوف که طریق معرفت و آمیخته با دین وارشاد به سوی کمالات است، در قرن هفتم و هشتم در ایران گسترش یافت وگاه نیز به شکل افراطی روی نمود چنان که به پیدایش و خانقاه‌های گوناگون منجر گردید.

در این ایام نیز از آن جا که مردم در ناامیدی حاصل از حملات وحشیانه مغول به سر می‌بردند، بدین مسلک اعتقاد وافر داشتند و به همین دلیل نیز عرفان و تصوف علاوه بر شیوه وجد و حال، به شیوه علمی نیز مورد توجه قرار گرفت، چنان که عارفان و مشایخ بزرگ به خلق آثاری از این دست پرداختند. هم چنین با نقل مکان عارفان به دیگر سرزمین‌ها، عرفان و تصوف به مناطقی چون روم ، شام و هند نیز رواج یافت، اما در این میان نیز از همان نخست زاهدنمایی و زهد ریایی بدین مسلک رخنه یافت .

بزرگان تصوف خود را مقید می‌دانستند که تعلیمات خود را درقالب نظم و نثر به صور مختلف بیان نمایند. در همین راستا نیز زاهدنمایی و ستیز با آن در این گونه آثار ادبی واز جمله کلیات سعدی _علیه الرحمه_ به وفور یافت می شود.

سعدی در کلیات خویش هم چنان که عارفان واقعی را می‌شناساند و مقام و مرتبه آنان را در خور ستایش و مدح می یابد، زاهدنمایان و زهدریایی آنان را سخت نکوهش می کند وسرانجامشان را جز هلاک و نابودی نمی داند چرا که وی معتقداست که: برِ عارفان جز خدا هیچ نیست و عارفان حقیقی را مجرد به معنی نه عارف به دلق می‌داند. او با جهان‌بینی گسترده خویش عرفان را به همراه تامل و تفکر می‌پذیرد و در این راستا طریقت را به جز خدمت خلق نمی‌داند و بر آن اعتقاد است که تکلف بر مرد درویش نیست و اظهار می دارد که:

عابد و زاهد وصوفی همه طفلان رهند

مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست

سعدی که عصاره دانش و بینش عصر خود و پیش از خود است ، ساختار کلامش از سازه‌های اجتماعی عصرش منشاء می گیرد. در واقع بر آن است تا به ویژه در گلستان وقایع عصر خویش را آن چنان که هست، توصیف نماید . وی در لابه لای حکایت‌هایش معانیی را القا می‌کند که از اندیشه و وقایع عصرش سرچشمه گرفته است و ما که نگاشته‌هایش را گواه تاریخی عصرش می‌دانیم، از رفتارها ی نامتعادل زاهدنمایان به ضعف اخلاقی و شخصیتی آنان و منطق نادرست حاکم پی می‌بریم.

مفاهیمی که در پس عبارات وی نهفته است، جنبه‌های متفاوت وقایع حاکم بر جامعه بوده و بدین جهت وی در مقام نکوهش سستی‌های اخلاقی و ستایش از ارزش‌های اخلاقی برآمده است .

گلی از گلستان سعدی

    گرایش به خلاصه نویسی و ساده نویسی متون کلاسیک فارسی چندی است در میان ناشران عمومیت یافته است. اخیرا نیز انتشارات روشن مهر، شرح و خلاصه ای از گلستان سعدی منتشر کرده است.

بهاءالدین خرمشاهی که دستی گشاده در مقدمه نویسی بر کتاب هایی از این دست دارد می نویسد؛ «سعدی که به حق «افصح المتکلمین» ]شیواترین سخن دان[ نامش داده اند، بیشتر از هفت قرن است که با کمال کلام خویش، به نثر و به شعر، کام تشنه اقوام فارسی زبان را، سیراب کرده است. در غزل یک همتا بیشتر ندارد که حافظ است، در نثر (گلستان و مجالس) به واقع بی همتاست. آثار سعدی به ویژه گلستان هنر برای هنر نیست، بلکه هنر در خدمت زندگی است. او به تعبیر خودش «فرسوده روزگار» است و به تعبیر شادروان اخوان ثالث «گنج آزمون» است. شخصیتی باریک نگر، نکته یاب و گزینه گو دارد.

حلاوت و ملاحت در سرشت کلام او سرشته است.آری، شخصیتی سلامت جو و اعتدال گرا و حقیقت گو دارد.

نه هرکس حق تواند گفت گستاخ

سخن ملکی است سعدی را مسلم

او با ممدوحان خود، دلیرانه و بدون مجامله سخن می گوید. به یکی از آنان می گوید؛

هم از بخت فرخنده فرجام توست

که دوران سعدی در ایام توست

و درنصیحت به ممدوح دیگر سخن را از خاک به افلاک می رساند، به جایی که از آنجا فراتر ره نیست؛

درم به جورستانان زر به زینت ده

بنای خانه کنانند و بام قصر اندای

و این بیت در قصیده استوار ناصحانه مووفی است به مطلع؛

به نوبت اند ملوک اندرین سپنج سرای

کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای

تجربه گرایی و روانشناسی فردی و جمعی از ارکان بینش و بصیرت سعدی است که لاجرم در سخنش به طبیعی ترین وجهی بازتاب یافته است.

سخنان تجریدی و انتزاعی که ربطی به زندگی واقعی و واقعیت های زندگی ندارند، هر قدر عمیق بنمایند در نهایت عقیم اند. اینکه می گوید؛ سخنی که از دل برآید لاجرم در دل نشیند، موید و بازگفت همین معنی است.ویژگی های هنری گلستان بسیار است از آمیختن نظم و نثر تا آوردن سجع های خوش نشین و دلنشین که حتی از قافیه های به گزیده بهترین غزل هایش هم طبیعی تر افتاده است؛ چراکه از طبیعت کلام و اقتضای سخن برخاسته است.

یک سجع بیجا، می تواند شیوایی و شیرینی صفحه ای را، تلخ و تکلف آمیز کند. اما سعدی می داند و می گوید؛ «گر گلشعر خوری به تکلف زیان کند». سجع های خوش انتخاب و طبیعی او نه قید بر پای شاهین اوج پیمای سخن که پر پرواز اوست.ویژگی دیگر سخن او برابری لفظ و معناست. میانگین هر قطعه یا حکایت او به یک صفحه هم نمی رسد و سرانجام کاربست همین هنرهای پیدا و پنهان است که در حدود یک چهارم سخن او را به صورت گزین گویه و کلمات قصار و ضرب الامثال درآورده است که قرن هاست که برسر زبان مردم ما و در میان جانشان آشیان دارد. بی حکمتی و خام کاری است که از حکمت پخته سعدی و کامکاری اش در بیان انواع معانی بدیع سخن گفتن. حاجت مشاطه نیست روی دلارام را.

دانلود تحقیق شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی

منابع:


ایران تحقیق